معرّفی کتاب یک بخشش:
- سال انتشار کتاب یک بخشش:
یک بخشش (به انگلیسی A Mercy) نهمین رمان تونی موریسون است. در سال 2008 منتشر شد.
خلاصهای از داستان یک بخشش:
داستان در اواخر قرن هفدهم در آمریکای مستعمرهای میگذرد، داستان یک کشاورز اروپایی، همسر خریداریشدهاش و خانواده رو به رشد او متشکل از شخصیتهای سفیدپوست، بومیان آمریکایی و آفریقایی است که آزاد شده یا برده شدهاند.
فلورنس، یک برده، در مزرعه روستایی جیکوب وارک در نیویورک زندگی و کار میکند. لینا، یک بومی آمریکایی و همکار او در مزرعه وارک، در روایتی موازی نقل میکند که چگونه یکی از معدود بازماندههای طاعون آبله شد که قبیلهاش را نابود کرد. ربکا همسر وارک شرح میدهد که انگلستان را با کشتی برای کشف دنیای جدید ترک می کند تا با مردی که هرگز ندیده است ازدواج کند. مرگ فرزندان بعدی آنها ویرانگر است و وارک، فلورنس جوان را از یک بدهکار می پذیرد به این امید که اضافه شدن او به مزرعه به کاهش تنهایی ربکا کمک کند. وارک، که خود یک بازمانده یتیم و فقیرنشین است، سفرهای خود را از نیویورک به مریلند و ویرجینیا توصیف میکند و در مورد نقش مذهب در فرهنگ مستعمرات مختلف، همراه با نگرش آنها نسبت به بردهداری توضیح میدهد.
همه این شخصیتها برای زنده ماندن در محیطی جدید و بیگانه پر از خطر و بیماری تلاش میکنند. هنگامی که آبله جان ربکا را تهدید می کند، فلورنس که اکنون 16 سال دارد، فرستاده می شود تا یک سیاه پوست آزادشده را پیدا کند که اطلاعاتی در مورد داروهای گیاهی دارد. سفر او خطرناک است، در نهایت ثابت می شود که ...
بخشهایی از کتاب:
آنها شش فرزند داشتند؛ دو تای آنها به قدر کافی بزرگ بودند که روی صندلی بنشینند. همان بچههای بی سر و صدایی که مانند مجسمه سر میز نشسته بودند. سیزده، چهارده ساله و همچون پدر با کلاه گیس، درست مثل اینکه همه در دادگاه هستند. ژاکوب به این فکر فرو رفت که بازماندهای نخواهد داشت؛ فرزندی یا هر کس دیگری. حالا که دخترش پاتریشن هم پیش برادران مردهاش رفته بود، دیگر کسی نمانده بود تا میراث قابل توجهی که او علاقمند به جمع آوری آن بود را از آن خود کند. آقا و خانم دی اورتگا به هم میآمدند؛ تهی مغز و شهوت انگیز بودند. زن و مردی که به لوازم و ظروف پیوتری و چینی بیشتر مینازیدند تا به پسرانشان! کاملا مشخص بود که چرا دیاورتگا زیر قرض است؛ تبدیل سود حاصل از تجارتش به زیورآلات بدون استفاده، عدم پیشگیری از گرفتاریهای مالی با صرفه جویی و جلوگیری از ریخت و پاش، جورابهای ابریشمی گران قیمت و زنی با لباسهای فراوان، هدر دادن شمع در نیمروز، و اینکه او همیشه نمیتوانست بهای این افزایش مصرف را بپردازد، حال چه برسد به اینکه مساله در مورد یک کشتی سرگردان یا محصولات از بین رفته باشد. ژاکوب متوجه شد آنها به یکدیگر نگاه نمیکنند. نگاهها کاملا دزدانه بود و وقتی طرف مقابل به جای دیگری نگاه میکرد، انجام میشد. نمیتوانست بگوید چه چیزی در آن نگاه های دزدانه است، اما در کنار حماقتشان، حرفهای نامفهومشان، و همچنین غذاهای غیرقابل خوردنشان، شرایط او را به سویی میبرد تا بدترینها را پیشبینی کند.
تحلیلی بر داستان «یک بخشش»:
موریسون ریشههای نژادپرستی را بررسی میکند که به روزهای اولیه بردهداری بازمیگردد، اجمالی از اعمال مذهبی مختلف آن زمان را ارائه میدهد و رابطه بین مردان و زنان در آمریکای اولیه را نشان میدهد که اغلب به قربانی شدن زنان ختم میشد. آنها "از و برای مردان" هستند، افرادی که "هرگز دنیا را شکل نمیدهند، جهان ما را شکل میدهد". در حالی که زنان به سمت خود روشنگری میروند، موریسون اغلب پیشرفت آنها را در آهنگ های کتاب مقدس توصیف میکند و در پایان این رمان، خواننده اهمیت عنوان "بهشت" را درک میکند.
افتخارات «یک بخشش»:
- این کتاب در فهرست نقد و بررسی کتاب نیویورک تایمز از "10 کتاب برتر سال 2008" به انتخاب ویراستاران روزنامه قرار گرفت.
- در پاییز 2010 برای برنامه یک کتاب، یک شیکاگو انتخاب شد.
ترجمههای فارسی از رمان «یک بخشش»:
با ترجمه علی قادری از نشر مروارید.
کتابهای صوتی و الکترونیکی از یک بخشش:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر مروارید.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران