وقتی همه چیز از دست رفته، آیا می شود عشق واقعی را پیدا کرد؟
رحمانی فراموش نشدنی از نویسندگان کتاب «پنچ قدم فاصله
سر باندپیچی شده ام را به شیشهی خنک پنجرهی ماشین تکیه می دهم. مامان رانندگی می کند و من به جلو نگاه می کنم؛ به قطره های کوچک باران، در نور قرمز چراغ ها. دو هفته ی تمام گذشته است و هنوز هم باورم نمی شود. فکر می کردم جداشدن از او برایم بدترین درد است، اما این را دیگر نمی توانم درست کنم. نمی توانم دستبند آویزدار را بیرون بیاورم و همه چیز را درست کنم او واقعا رفته است. پنج روز پیش طی مراسمی در قبرستان محلی به خاک سپرده شد و من آن قدر وامانده بودم که نتوانستم بروم. به خانه که می رسیم، زیر باران می ایستم و جعبه ی مقوایی ای را که از بیمارستان آورده ام به سینه ام می چسبانم. داخلش کفش های مجلسی، بقایای پاره پارهی کت شلوارم و دستبند آویزداری است که در آن در هم بر همی پنهان شده و آن حلقه های بدون آویز زنجیر که هرگز پر نمی شوند. باران ناگهان بند می آید. سرم را بلند می کنم و می بینم که چتری مشکی روی سرم آمده است. مامان می خواهد به پانسمان خیس از باران دور سرم دست بزند، اما من آرام دستش را کنار می زنم. نمی خواهم دلداری ام بدهند یا از من مراقبت کنند.
رحمانی فراموش نشدنی از نویسندگان کتاب «پنچ قدم فاصله
سر باندپیچی شده ام را به شیشهی خنک پنجرهی ماشین تکیه می دهم. مامان رانندگی می کند و من به جلو نگاه می کنم؛ به قطره های کوچک باران، در نور قرمز چراغ ها. دو هفته ی تمام گذشته است و هنوز هم باورم نمی شود. فکر می کردم جداشدن از او برایم بدترین درد است، اما این را دیگر نمی توانم درست کنم. نمی توانم دستبند آویزدار را بیرون بیاورم و همه چیز را درست کنم او واقعا رفته است. پنج روز پیش طی مراسمی در قبرستان محلی به خاک سپرده شد و من آن قدر وامانده بودم که نتوانستم بروم. به خانه که می رسیم، زیر باران می ایستم و جعبه ی مقوایی ای را که از بیمارستان آورده ام به سینه ام می چسبانم. داخلش کفش های مجلسی، بقایای پاره پارهی کت شلوارم و دستبند آویزداری است که در آن در هم بر همی پنهان شده و آن حلقه های بدون آویز زنجیر که هرگز پر نمی شوند. باران ناگهان بند می آید. سرم را بلند می کنم و می بینم که چتری مشکی روی سرم آمده است. مامان می خواهد به پانسمان خیس از باران دور سرم دست بزند، اما من آرام دستش را کنار می زنم. نمی خواهم دلداری ام بدهند یا از من مراقبت کنند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران