زندگینامة کوتاه اومبرتو اکو:
- اومبرتو اکو انسان دایرهالمعارفی
اومبرتو اکو چنین شخصی بود: «نشانهشناس» حرفهای با آثار متعدد، «فیلسوف» در مباحثههایش، «مترجم» آثار مهم انتقادی، «شخصیت دانشگاهی» با تدریس در دانشگاههای میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس، «کتابشناس متخصص در قرون وسطی به صورت حرفهای»، «منتقد ادبی و منتقد هنری» با مقالات بسیار زیاد و «نویسنده» با رمانها و داستانهای بلند.
- اومبرتو اکو در ایران:
«اکو» در ایران هم به خاطر رمانهایش معروف است و هم به خاطر چاپ 21 اثر غیرداستانی. در واقع از معدود رماننویسانی است که در ایران هم آثار داستانی او هم آثار متنوع غیرداستانیاش چاپ شده است.
- کوتاه درباره زندگی اومبرتو اکو
پسر ریتا بیسیو و جولیو اکو، کارمند راه آهن، متولد 5 ژانویه 1932 از دبیرستان کلاسیک جیووانی پلانا در الساندریا، زادگاهش فارغ التحصیل شد. در میان همکلاسیهای او، جیانی کوشیا، آکاردئونیست بود که با او برنامههای مجلات مینوشت. در جوانی در GIAC (شاخه جوانان آن زمان کاتولیک Action-AC) شرکت داشت و در اوایل دهه پنجاه او را در زمره رهبران ملی جنبش دانشجویی AC (پدر MSAC فعلی) نامیدند. او در طول تحصیلات دانشگاهی خود (در دانشکده ادبیات و فلسفه تورین) در مورد توماس آکویناس، اعتقاد به خدا را متوقف کرد و به طور قطع کلیسای کاتولیک را ترک کرد؛ اومبرتو اکو بعداً در یادداشتی کنایهآمیز چنین اظهار داشت: «میتوان گفت که توماس آکویناس به طور معجزهآسایی مرا از ایمان شفا داد».
- اومبرتو اکو: دانشجوی ممتاز
در سال 1954 با درجه ممتاز در رشته فلسفه از دانشگاه تورین فارغ التحصیل شد (او همیشه در امتحانات نمره 30/30 میگرفت، به جز چهار مورد: فلسفه نظری و ادبیات لاتین که در آن ها نمره 30/29 را کسب کرد و تاریخ ایتالیایی و ادبیات که هر از هر دو نمره 30/27 به دست آورد.) با لوئیجی پاریسون (استاد راهنما) پایاننامه خود را با موضوع «زیباییشناسی سنت توماس آکویناس» (همکار آگوستو گوزو) کار کرد که همین مسئله شروع علاقه مندی اومبرتو اکو به «فلسفه و فرهنگ قرون وسطی» بود. پژوهشی که هرگز رها نشده است، اگرچه بعدها خود را وقف زبانشناسی، مطالعه نشانهشناختی فرهنگ عامه معاصر و بررسی انتقادی تجربیگرایی ادبی و هنری کرد.
- اولین کتاب اومبرتو اکو: مسئله زیباییشناختی در سنت توماس
در سال 1956 او اولین کتاب خود را منتشر کرد که تکمیلی پایان نامه فارغ التحصیلی خود با عنوان «مسئله زیبایی شناختی در سنت توماس» بود.
- تاثیرگذاری در فضای فرهنگی با ارائه برنامههایی در تلویزیون
در سال 1954 در مسابقهای در تلویزیون برای استخدام مفسران جدید شرکت کرد و برنده شد. دو نفر دیگر نیز همزمان با او وارد شدند این روشنفکران جوان با افراد بعدی که بعدا اضافه شدند، واقعاً فضای فرهنگی تلویزیون را نوآورانه تغییر دادند. در سیستم فرهنگی ایتالیا، اکو از تجربه کاری خود و دوستی با گروههای متفاوت، الهامبخش بسیاری از نوشتهها، از جمله مقاله معروف پدیدارشناسی در سال 1961 توسط مایک بونگیوورنو بود.
- اکو سردبیر یک انتشارات
از سال 1959 تا 1975 او یکی از سردبیران انتشارات Bompiani بود. او در سال 1962 مقاله «اپرای باز» را منتشر کرد که در کمال تعجب خود نویسنده، طنین بینالمللی قابل توجهی داشت. این مقاله مبنای نظری را به «گروه 63» که یک جنبش ادبی و هنری آوانگارد ایتالیایی بود داد که موجب علاقهمندی بیشتر به محافل ادبی- انتقادی شد.
- اکو استاد تمام دانشگاه و رئیس مدرسه عالی علوم انسانی
در سال 1961 کار دانشگاهی او نیز آغاز شد که باعث شد او دورههایی را به عنوان استاد مسئول در دانشگاههای مختلف ایتالیا برگزار کند: تورین، میلان، فلورانس و سرانجام بولونیا، جایی که در سال 1975 کرسی نشانهشناسی را به دست آورد و استاد تمام شد. در دانشگاه بولونیا یکی از پایه گذاران دوره اول DAMS (سال 1971) بود، سپس مدیر مؤسسه ارتباطات و سرگرمی DAMS بود و بعداً دوره کارشناسی علوم ارتباطات را آغاز کرد.
سرانجام او رئیس مدرسه عالی علوم انسانی شد، که در سال 2000 تأسیس شد، که فعالیتهای دکتری بولونی را در بخش علوم انسانی هماهنگ میکند و در آنجا در سال 2001 کارشناسی ارشد در انتشارات کاغذ و دیجیتال را ایجاد کرد. در طول سالها او به عنوان استاد مدعو در دانشگاه نیویورک، دانشگاه نورث وسترن، دانشگاه کلمبیا، دانشگاه ییل، دانشگاه هاروارد، دانشگاه کالیفرنیا- سن دیگو، دانشگاه کمبریج، دانشگاه آکسفورد، دانشگاه سائوپائولو و ریودوژانیرو، تدریس کرده است. در اکتبر 2007 به دلیل محدودیت سنی از تدریس بازنشسته شد.
- علاقهمندی اکو به تاثیر رسانههای جمعی در فرهنگ
از اواخر دهه پنجاه، علاقهمندی اکو به تأثیر رسانههای جمعی در فرهنگ جمعی شروع شد، که در آن مقالاتی در روزنامهها و مجلات مختلف منتشر کرد. او مفاهیم ارتباطات جمعی را با یک شیب جامعه شناختی تحلیل میکرد. این موضوع قبلاً در مقابه «دفترچه خاطرات حداقلی» مورد بررسی قرار گرفته بود. با همین موضوع، در سال 1967 سمیناری را برای یک چریک نشانهشناس در نیویورک برگزار کرد که بعداً در «لباس خانه» (1973) منتشر شد.
توجه او به همبستگیهایی که بین دیکتاتوری و فرهنگ تودهای در مقاله «فاشیسم ابدی»، قابل توجه بود، جایی که او ویژگیهای به اصطلاح «فاشیسم ابدی» را که در طول زمان تکرار میشوند، شناسایی کرد: «اورفاشیسم: کیش سنت، رد مدرنیسم، کیش عمل برای عمل، مخالفت به عنوان خیانت، ترس از تفاوت، توسل به طبقات متوسط سرخورده، وسواس توطئه، تلویزیون و پوپولیسم کیفی اینترنتی».
به گفته اکو، همچنین میتوان اشکال فاشیسم را که همیشه در "هر نقطه از جهان" بازتولید شدهاند، "رفع" کرد. در مصاحبهای در 24 آوریل 2010، او دیدگاه خود را در رابطه با ویکی پدیا، که اکو خود را به عنوان یک "کاربر اجباری" تعریف کرد، و جهان منبع باز را برجسته کرد.
- آغاز مطالعات نشانهشناسی اکو
در سال 1968 او اولین کتاب تئوری نشانهشناسی خود را به نام «ساختار غایب» منتشر کرد، که پس از آن «رساله بنیادی در نشانه شناسی عمومی» (1975) و «مقالاتی برای دایره المعارف»، که بعداً در «نشانهشناسی و فلسفه زبان» (1984) دوباره گردآوری شد، منتشر شد. . او در سال 1971 دفترهای مطالعات نشانهشناسی را تأسیس کرد که یکی از مجلات بینالمللی مهم نشانهشناسی بود و تا زمان مرگش مدیر مسئول و عضو کمیته علمی آن بود. او همچنین دبیر، معاون رئیس جمهور و از سال 1994 رئیس افتخاری «انجمن بین المللی برای مطالعات نشانه شناسی» بوده است.
- روزنامهنگاری، ترجمهها و بحثها و مناظرههای اومبرتو اکو
روزنامهها و مجلات: از زمان تأسیس هفتهنامه L'Espresso در سال 1955، اومبرتو اکو با آن هفتهنامه همکاری داشته است، که از سال 1985 تا 2016 ستون La Sachet of Minerva را در آخرین صفحه هفته نامه نگه داشت. با بیش از چهار روزنامه و مجلات بینالمللی تخصصی بیشماری، از جمله Semiotica ، Poetics و ... همکاری کرده است.
تائید زبان اسپرانتو: او در سریال «ساخت اروپا» (Fare l'Europa) به کارگردانی ژاک لو گاف با مطالعه «جستجوی زبان کامل در فرهنگ اروپایی» (1993) همکاری کرد که در آن تمایل و دلایل خود را برای استفاده از زبان اسپرانتو ابراز کرد.
ترجمهها: او «تمرینهای سبک» اثر ریموند کوئنو (در سال 1983) و «سیلوی» اثر ژرارد دو نروال (در سال 1999) را ترجمه کرد و آثاری از نویسندگان و هنرمندان متعددی را معرفی کرد.
همکاری با نوازندگان: اکو همچنین با نوازندگان لوچیانو بریو و سیلوانو بوسوتی همکاری کرد.
مناظرهها: مناظرههای اغلب سرگرمکننده او با لوسیانو نانی، عمر کالابرز، پائولو فابری، اوگو وولی، فرانچسکو لئونتی، نانی بالسترینی، گیدو آلمانسی، آشیل بونیتو اولیوا یا ماریا کورتی، کمکهای نانوشتهای به تاریخ روشنفکران ایتالیایی اضافه کرده است. هنگامی که آنها به موضوعات غیرعادی (یا حداقل قبل از مداخله اکو به آن توجه نمیشدند)، مانند پیکره جیمز باند، پازلها، چهرهشناسی، سریالهای تلویزیونی، رمان ضمیمه، کمیک، هزارتو، دروغ، جوامع مخفی دست زدند. یا به طور جدیتر، مفاهیم قدیمی همچون آدم ربایی، قانون و کلاسیک را مطرح کردند.
- اولین رمان اومبرتو اکو یا حضور ادبی اومبرتو اکو
اولین رمان: در سال 1980 اکو اولین حضور خود را در داستاننویسی با اولین رمان خود، «نام گل سرخ»، ثبت کرد. این رمان با موفقیت زیادی هم در میان منتقدان و هم در بین مردم مواجه شد، به طوری که به پرفروشترین کتاب بینالمللی تبدیل شد که به 47 زبان ترجمه شده و در 30 میلیون نسخه فروخته شد.
فیلم ساخته شده از اولین رمان اکو: «نام گل سرخ» نیز در سال 1984 در میان فینالیستهای جایزه معتبر ادگار قرار گرفت و برنده جایزه استرگا شد. این اثر با «شان کانری» نیز به فیلمی معروف تبدیل شد.
دومین رمان: او در سال 1988 دومین رمان خود را به نام «آونگ فوکو» منتشر کرد که طنزی از تفسیر پارانوئید از حقایق واقعی یا افسانهای تاریخ و سندرومهای توطئه است.
در سال 2012 نسخه «بازبینی و تصحیح شده» از اولین رمان او به نام «نام گل سرخ» با یادداشت پایانی توسط خود اکو منتشر شد که با حفظ سبک و ساختار روایی، برای حذف تکرارها و اشتباهات و اصلاح طرح لاتین بود.
- تئوریپردازی در حوزه روایت و ادبیات
اکو آثار زیادی را به تئوریهای روایت و ادبیات اختصاص داده است: سوپرمن (1976)، لکتور در فابلا (1979)، شش روایت در جنگل (1994)، درباره ادبیات (2002)، گفتن تقریباً همان چیز (2003).
- مرگ اومبرتو اکو
او در 19 فوریه 2016 در ساعت 10:30 شب در خانه خود در میلان درگذشت. به دلیل تومور پانکراس که دو سال قبل گرفتار آن شده بود. مراسم تشییع جنازه در 23 فوریه 2016 در کاستلو اسفورزسکو در میلان برگزار شد، جایی که هزاران نفر برای آخرین وداع رفتند.
اکو در وصیتنامه خود از خانواده خود خواست تا ده سال پس از مرگ وی (بنابراین تا سال 2026) هیچ گونه سمینار یا کنفرانسی را در مورد او اجازه ندهند یا تبلیغ نکنند.
جسد اکو در نهایت سوزانده شد. همسر او، رنه اکو رامگه، پیشنهاد دفن خاکستر در آرامگاه مدنی گاربین، کیوسک خصوصی سابق گورستان مونومنتال در میلان که اکنون مجهز به سلولهای کوچکی است که برای خاکستر یا بقایای استخوان شخصیتهای برجسته هنری در نظر گرفته شده است، رد کرد.
- حرفههای اومبرتو اکو:
- روزنامهنگار
- استاد دانشگاه
- نشانهشناس
- زبانشناس
- فیلسوف
- نویسنده داستان کوتاه
- نویسنده نقد هنری
- نویسنده رمان