معرّفی رضا براهنی:
- تولد رضا براهنی و ریشه تعهد در نویسندگی:
رضا براهنی نویسنده، مترجم، شاعر و منتقد، که از چهرههای شاخص و آوانگارد در ادبیات معاصر ایران است و همینطور از پیشروان جریان ادبی پستمدرن در ایران، در 21 آذرماه سال 1314در شهر تبریز چشم به دنیا گشود. پدرش کارگر و مادرش نیمه روستایی بودند که به گفتهی خودش وجدان اجتماعیاش را وامدار آنهاست:
«من از پدر و مادرم و تعهدی که در آنها مبنی بر تفکیک قائلشدن بین مال خود و مال دیگران میدیدم، یک نوع وجدان اجتماعی به ارث بردم.»
چون خانوادهاش فقیر و کمبضاعت بودند او مجبور بود همزمان با تحصیل در ابتدایی و دبیرستان کار کند. بحرانهای شدید آن دوران ایران که دامنگیر تمام ایرانیان بود دامن خانوادهی او را نیز گرفته بود و برای کودکی چون او آسان نبود؛ قحطی شدید در اثر اشغال ایران و دیدن مرگ خواهر و برادرهایش در اثر فقر و گرسنگی چیزی نبود که هرگز از ذهنش پاک شود و احتمالاً این شرایط بر اینکه او بعدها چپگرا شود نقش داشته است.
- ریشه انضباط در کار کردن رضا براهنی:
دوران کودکی و نوجوانی براهنی که کار بود در کنار تحصیل فقط بر چپگرا شدن یا نوشتههای او تأثیر نداشته است بلکه در شیوهی کار کردنش هم مؤثر بوده است، مثلاً «انضباط در کار کردن». او بعدها این ویژگی اکتسابیاش را در زمینهٔ مطالعه و نوشتنش استفاده میکند و شاید درست باشد اگر رمز کار بیوقفه او را در طی بیش از نیمقرن، نظم و انضباط در کار کردن بدانیم.
- لیسانس ادبیات انگلیسی و مدرک دکتری ادبیات انگلیسی:
براهنی تا سن بیستودوسالگی در تبریز بود و از دانشگاه تبریز مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسیاش را گرفت، بعد از آن به ترکیه رفت و مدرک دکتری خود را در همین رشته گرفت و به ایران برگشت و از آبان 1343 با سمت استادیاری در این رشتۀ در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. در اردیبهشتماه 1347 به درجه دانشیاری ارتقا یافت.
- رضا براهنی از پایهگذاران کانون نویسندگان ایران:
در همین دوره با کمک و همکاری جلال آل احمد، سیاوش کسرایی، نادر ابراهیمی، بهآذین و ... کانون نویسندگان ایران را پایهگذاری کرد. کانون نویسندگان ایران بخشی از انجمن جهانی قلم است که در سال 2004 رضا براهنی ریاست کانون جهانی قلم در کانادا را بر عهده داشت.
- اولین ازدواج رضا براهنی:
براهنی زمانی که در ترکیه تحصیل میکرد با آنجلا مارنگوزیدی که یونانی بود آشنا شد و ازدواج کرد نتیجه این ازدواج دختری بود به نام الکا. این ازدواج در سال1346 به جدایی ختم شد.
- دومین ازدواج رضا براهنی:
چهار سال بعد در سال 1350 براهنی با ساناز صحتی (مترجم) که یکی از دانشجویان او در دانشگاه تهران بود، ازدواج کرد. ازدواجی که تا آخر عمرش ادامه داشت و ماحصلش سه پسر به نامهای اُکتای محمد، ارسلان و اسفندیار است. ساناز صحتی تا آخرین روزهای عمر براهنی در کنارش بود. سالهای آخر براهنی به آلزایمر مبتلا شده بود.
- دستگیری توسط ساواک و مبارزه با نظام شاهنشاهی
او در سال 1350 به دعوت دانشگاههای مصر به این کشور برای شعرخوانی و سخنرانی رفت. در سال 1351 به تدریس ادبیات انگلیسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاههای تگزاس و یوتا در آمریکا مشغول شد.
رضا براهنی پس از بازگشت به ایران، در بیستم شهریور 1352 توسط ساواک دستگیر شد و بیش از سه ماه در سلول انفرادی مورد شکنجه قرار گرفت. حاصل آن دوران زندان کتاب شعر «ظلالله» است. فعالیت مستمر نویسندگان و شاعران از یکطرف و تلاش انجمن قلم آمریکا و نیز کمیته آزادیخواه هنر و اندیشه در ایران از طرف دیگر، باعث آزادی براهنی شد؛ بعدها روایتهای او از زندانهای ساواک جنجالبرانگیز شد.
او در سال 1356 جایزهٔ بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی را برای نگارش مقالهٔ «اتاقهای تمشیت» به انگلیسی با مقدمهٔ ای.ال.دکتروف دریافت کرد که یادآور همین روزهای زندان است.
در مهر 1353 دوباره به آمریکا سفر کرد و به مبارزه سیاسی، افشای خفقان و سرکوب در ایران و همچنین تدریس ادبیات خلاقانه در دانشگاه ایندیانا پرداخت.
براهنی در سال 1357 یک هفته بعد از فرار شاه به ایران برگشت و در روزهای آغازین پیروزی انقلاب بسیاری از نوشتههای خود را که تا آن زمان ممنوع بود، منتشر کرد.
- رضا براهنی بعد از انقلاب
با محکم شدن پایههای انقلاب از فعالیتهای ادبی،فرهنگی و سیاسی براهنی به دلیل چپگرا بودن و راه و روش منتقدانهاش ممانعت به عمل آمد.
درگیری او در امر سیاست ریشه در نوشتن داشت، براهنی عاشق یکچیز بود: «نوشتن».
و برای اینکه آنچه در ذهن دارد را روی کاغذ بیاورد، خواهناخواه درگیر سیاست میشود و ازآنجا که آزادی بیان به نحوه دلخواه نویسندگان هیچگاه در هیچ جامعهای نبود، ناخواسته با دستگاه حاکم درگیر میشد و درنهایت کارش به ترک وطن کشید؛ به قول خودش: «شاعر همیشه در تبعید است».
- برگزاری کارگاه پس از انقلاب
براهنی تا سال 1370 که به کانادا مهاجرت کرد وقتی ساکن ایران بود چند دوره کارگاه نقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد و شاگردان زیادی را پرورش داد؛ شیوا ارسطویی، هوشیار انصاریفر، شمس آقاجانی، روزبه حسینی، عباس حبیبی بدرآبادی، مهسا محبعلی، سید علیرضا میرعلینقی، فرخنده حاجیزاده، ناهید توسلی، ایرنا محیالدین بناب، رؤیا تفتی، رزا جمالی، احمد نادعلی، رضا شمسی، علی ربیعی وزیری، پیمان سلطانی و… از معروفترین شاگردان او در این کارگاهها بودند که باعث شکلگیری جریانات مهم ادبی در دهه هفتاد شدند.
- مهاجرت به کانادا
رضا براهنی در مجله مهرنامه درباره بازگشتش به ایران گفته بود: «الآن آمادگی ندارم که به ایران بیایم. نه به دلایل سیاسی- اجتماعی، چون هیچ کاری نکردهام که مشکلی برایم پیدا شود. بلکه به این دلیل که به سنی رسیدهام که اگر جابهجا شوم چیزهایی را که باید بنویسم عقب میمانند و نمیخواهم اینها عقب بیفتد. حافظه آدم ابدی نیست و میخواهم زندگینامهام را خیلی صریح بنویسم.»
او در این گفتوگو درباره دلایل مهاجرتش از ایران گفته بود: «برای خارج آمدنم پای هیچگونه مسئله سیاسی در میان نبود. مرا از خدمت دانشگاهی منفصل کردند. وقتی کسی را از دانشگاه بیرون میکنید او نمیتواند برود حمالی. البته هیچوقت گله نکردم که دانشگاه با من این کار را کرد. وقتی یکی دو دانشگاه آمریکایی فهمیدند که بیکارم، پیشنهاد کردند آنجا کار کنم. من هم به خاطر تأمین زندگیام آمدم.»
- شیوه نوشتن و زیست رضا براهنی
رضا براهنی میگوید: «مسئله این است که جلوی رشد خودمان را نگیریم. هرروز هنوز هم مثل یک شاگرد میخوانم، چون دنیا آنقدر کار برای خواندن دارد که گاهی یکدفعه به کتابخانهام نگاه میکنم و میبینم یک کتاب عالی دارم که آن را اصلاً نخواندهام. بلافاصله آن را برمیدارم و دو روز رویش کار میکنم.
به دلیل اینکه من کار دیگری نمیکنم. ثروت خداداد هم ندارم. یا از طریق تدریس زندگی کردهام یا از طریق کتاب شعر و قصه که بعضی از آنها در ایران و خارج از ایران چاپشدهاند و بابتشان پولی دادهاند. غیر از نشستن و خواندن و کتاب نوشتن که نیست. باید کتاب دوروبرم باشد.»
- سبک نویسندگی رضا براهنی
دغدغهی زبان از ویژگیهای شاخص براهنی در تمام آثار اوست.
رضا براهنی زبانی تند، گزنده و گاه ستیزهجو دارد و این را میشود در تمام آثارش دید؛ از نقدنویسی گرفته تا داستانها و اشعارش.
- در باب شاعریت براهنی
درباره یادگیری شعر فارسی در سالهای جوانی گفته است: «من شاگرد خوب منوچهر مرتضوی بودم که خوب درس میداد و خوب شعر میخواند. اصلاً من شعر خواندن را از منوچهر مرتضوی یاد گرفتم. بعضی چیزها را از اشخاصی یاد گرفتم که اتفاقاً استادان سنتی بودند. مثلاً عروض فارسی را از دکتر مرتضوی در دانشکده ادبیات تبریز یاد گرفتم. اما بعد دیدم با این نوع عروض ما شاعر نمیشویم.»
برای آشنایی بهتر با سبک نوشتاری او بهتر است که آثارش را به دو قسم فرم و محتوا تقسیم کنیم:
ویژگی اصلی شعرهای براهنی که باعث شاخص شدن شعرهای او با بقیه شاعران شده است، فرم اشعار اوست. رضا براهنی خود نیز معترف است، همانطور که منتقدین گفتهاند، تمرکز بیشتری بر روی فرم اشعار دارد تا محتوا چراکه از نظر او محتوای شعر فارسی در حال لبریز شدن است و تنها ظرف فرم است که میتواند محتوای جدید را در خود جای دهد و این چیزی است که شعر امروز به آن نیاز دارد.
رضا براهنی شیوه نوین خود را "جریان شعر زبان" نامگذاری کرده بود که با انتشار کتاب "خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم" آغاز شد. منتقدان ادبی و زبان شناسان به این شیوه لقب "شعر پستمدرن" دادند. در مؤخره این کتاب براهنی نظریه «زبانیت» را بر اساس آموزههای دریدا مطرح میکند و سپس در جستار دیگری با عنوان «نظریه زبانیت در شعر» آن اندیشه را گسترش میدهد. آثار چاپ شده رضا براهنی در حوزه شعر قبل از انقلاب: «آهوان باغ»، «جنگل و شهر»، «بر فراز دار»، «شبی از نیمروز»، «منظومه یک زندگی منثور»، «مصیبتی زیر آفتاب»، «گل بر گستره ماه». شعرهایی که بعد از انقلاب چاپ شدند: «ظل الله»، «نقابها و بندها»( به زبان انگلیسی)، «غمهای بزرگ ما»، «بیا کنار پنجره»، «یار خوش چیزی است»، «خطاب به پروانهها».
- در باب منتقد بودن و قدرت نقد ادبی رضا براهنی
برای معرفی رضا براهنی منتقد همین بس که براهنی اولین بار نقد را بهعنوان یک اصل مستقل،لازم و ضروری وارد حوزه ادبیات کرد، نقد در تاریخ ادبیات و هنری ما بانام براهنی گرهخورده است.
او بهخوبی با فقدان وجود منتقد و نقد اصولی در ادبیات ایران آشنا بود، و تلاش کرد در نقد شعر و داستان و دستآخر بهعنوان هنرمند منتقد جامعه، این جای خالی را پر کند.
براهنی منتقدی شجاع و آگاه بود برایش اهمیتی نداشت که این قلمزنیها و نقدها به دشمنتراشیهای زیادی برای خودش منجر میشود چراکه تا آن زمان هرکسی هر چیزی مینوشت چاپ میکرد و مابقی بهبه چه چه میکردند براهنی این ساختار را برهم زد و قلمش حتی بهسوی دوست و آشنا نشانه رفت اینیکی از بزرگترین دلایلی بود که او با تیغ بیمهریها و دشمنیها و سردیها روبرو شد آنچنانکه حتی بعد از مرگ همدست از سرش برنداشتند اما هیچ واکنشی او را از تحقیق، نوشتن و خلق کردن بازنداشت. رضا براهنی در دههی چهل آثار مهمی درزمینهٔ نقد نوشت: طلا در مس در 3 جلد (در زمینه شعر و شاعری)، قصهنویسی (در زمینه رمان و نقد رمان) که بعد از انقلاب نیز ادامه داشت: «بحران رهبری نقد ادبی و رساله حافظ»، «رویای بیدار»، «کیمیا و خاک» و «گزارش به نسل بی سن فردا»، «هنر و ادبیات امروز: گفتگوی ناصر حریری با احمد شاملو و رضا براهنی».
- در باب رماننویسی رضا براهنی:
او از پیشکسوتترین نویسندگان ایرانی سبک رئالیسم جادویی است که با نوشتن رمان «روزگار دوزخی آقای ایاز» در سال (1349) به این عرصه ورود کرد. رمان «روزگار دوزخی آقای ایاز» همچنین یکی از مطرحترین و مهمترین رمانهای ایران است. رضا براهنی با کتاب روزگار دوزخی آقای ایاز، بهعنوان نویسندهای جهانی مطرح شد. این کتاب بعد از انقلاب در دهه هفتاد به زبان فرانسه ترجمه و در همان کشور منتشر و جزو پرفروشهای همان کشور شد و نمایشی نیز بر اساس آن در فرانسه اجرا شد. این کتاب اثری بود که منتقد سرشناسی چون ژولیا کریستوا دربارهاش مطالبی نوشته است. روزگار دوزخی آقای ایاز در ایران بهمحض انتشار توسط ساواک توقیف شد.
براهنی با استفاده از حالات روانی شخصیتها و باورهای عامیانهی آنها و آمیختن این باورها با قواعد و شیوههای رماننویسی «مدرن» و «پستمدرن»، دست به خلق آثاری چون رمان «آزاده خانم و نویسندهاش (چاپ دوم) یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی»، زده است که هنوز بعد از دو دهه یعنی از سال (1376) تاکنون، در این حوزه بیرقیب مانده و اثری همردیف با آن دیده نشده است. رمانهای چاپ شده او در ایران: «روزگار دوزخی آقای ایاز»، «آواز کشتگان»، «بعد از عروسی چه گذشت؟»، «چاه به چاه»، «رازهای سرزمین من»، «آزاده خانم و نویسندهاش (چاپ دوم) یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی»، بخش کوچکی از رمان «الیاس در نیویورک» با نام «برخورد نزدیک در نیویورک».
براهنی در پاسخ به این پرسش که در شعر موفقتر بوده یا رماننویسی میگوید:
«من از همان دورهی اول زندگی که شروع کردم به نوشتن، هیچوقت از دو چیز غافل نبودم. یکی کار خلاقه و یکی کاری که با خلاقیت نسبت مستقیم ندارد ولی درعینحال درباره خلاقیت است و آن نقد و انتقاد ادبی است یا نقد و انتقاد هنری.»
- ترجمه آثار رضا براهنی به زبانهای غیرفارسی
آثار او به زبانهای مختلف ازجمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمهشده است.
- جایزهها:
- دریافت تندیس چهرههای شاخص شعر آوانگارد 1395
- برنده جایزه ادبی یلدا برای یکعمر فعالیت فرهنگی درزمینهٔ نقد ادبی1384
- برنده جایزه بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی 1356
- به نقل از روزنامه اعتماد، زمانی زمزمههایی از نوبلیست شدن براهنی به گوش میرسید، که برخلاف عدهای که میگفتند شایعه است حتی اگر شایعه بوده باشد، هرگز امر دور از ذهنی نبوده است.
- درگذشت آخرین غول از نویسندگان برجسته ایران
براهنی همیشه حضوری زنده و چالشبرانگیز در ادبیات فارسی داشت، و سالها در خارج از کشور به نویسندگی در سکوت مشغول بود. او درنهایت در پنجم فرودین ماه 1401 در غربت درگذشت.