وسط شهری شلوغ و معمولی، مثل شهر من ، مثل شهرتوه
خانهی کوتولهای زندگی می کرد با شیروانی نارنجی دودکش چاقی هم داشت. خانه ی کوتوله خانهی عجیبی بود. وقتی آدم های خانه ی کوتوله خواب بودند، با حواسشان نبود، یا به سفر می رفتند، هر چیزی
که در خانهی کوتوله بود، جان می گرفته و زنده می شد.هة
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران