هنرمند به جای توجه به موجود به وجود معطوف است از این روی از دنیای اعران جزئیات یه عالی حقایق کلی رجوع می کند تنها در بدو تولد بصورت شهودی وجود را ادراک میکنند و مولا نظریه «انسان معلق» بوعلی بر اساس این درک شهودی بنیاد شده است لذا هنرمند در آفرینش آثار هنری خود سطح ادراک و تجارب شپودی خود از «وجود» را منتقل می کند وجود مطلق معین کمال و جمال مطلق است و هنرمند در حقیقت محاکات از این زیبایی و کمال می کند هنر اسلامی تلاشی در جهت ادراک و پارتلی حقیقت وجود است
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران