معرّفی کتاب دفترچه خاطرات ایرلندی:
- سال انتشار کتاب دفترچه خاطرات ایرلندی:
دفترچه خاطرات ایرلندی (به آلمانی Irisches Tagebuch) عنوان سفرنامه نیمه مستندی از هاینریش بل است که در سال 1957 منتشر شده است.
خلاصهای از داستان دفترچه خاطرات ایرلندی:
قبل از اینکه بل کتاب را بنویسد، چند ماه در ایرلند از جمله در شهرستان مایو اقامت داشت. او برداشتهای خود را در 18 متن با دقت طراحی شده ثبت کرد که بیشتر آنها (از سال 1954) ابتدا در روزنامهها منتشر شد و سپس در یک ترکیب منسجم کتاب گنجانده شد.
این کتاب ایرلند را در زمانی توصیف میکند که هنوز یکی از فقیرترین کشورهای منزوی در اروپای غربی بود. پس زمینه داستانها با عقب ماندگی زیرساخت ها، دینداری سنتی ایرلندیها و خونریزی ناشی از مهاجرت به بریتانیای کبیر و خارج از کشور شکل گرفته است. بل در تشریح برخوردهای شخصی، برداشتی گاهی غم انگیز، اما دائماً مثبت از ایرلند و ایرلندی ها را منتقل میکند.
بخشهایی از کتاب:
هشت ساعت بعد یکی از هموطنانم قاطعانه برایم توضیح داد که: «اینجا همه چیز کثیف و گران است و شما هیچ جا یک دندهکباب درست و حسابی پیدا نمیکنید»، اما من از ایرلند دفاع کردم با آنکه تازه ده ساعت میشد که در این سرزمین بودم، ده ساعتی که پنج ساعت از آن را خواب بوده و یک ساعتی هم حمام کرده و یک ساعتی را در کلیسا بهسر برده و یک ساعتی که با هموطنم جروبحث میکردم، هموطنی که در قبال ده ساعت من به شش ماه اقامت خود تکیه میکرد. من با شور و شوق از ایرلند دفاع کرده و با سلاح چای و کتاب «تنها پس از آن» شعرای ایرلندی جویس و یتس در برابر دنده کباب جنگیدم، به مصاف دنده کبابی رفتم که زمانی اصلاً آن را نمیشناختم و برایم خطرناکتر بود (تازه پس از مدت زمانی که به خانه برگشته در لغتنامه کاوش کرده و توانستم آن را بشناسم، آنجا خواندم: گوشت دندۀ کبابی)، فقط زمانی که در برابر این کلمه با او میجنگیدم حدس ضعیفی زدم که این باید غذایی گوشتی باشد، اما ستیز من بیاثر بود، کسی که به خارج از کشور سفر میکند به هر جهت میل دارد خود را از معایب سرزمینش دور کند (آه این فشار و شتاب زندگی در خانه) اما دنده کباب کشورش را با خود ببرد. احتمالاً نمیشود بدون مصونیت از مجازات در رم چای نوشید، به همان نحو که شخص در ایرلند قهوه بنوشد، فقط شاید کنار یک ایتالیایی. من دست از نبرد کشیده و با اتوبوس برگشته، صفهای طولانی آدمها را مقابل سینماها تحسین کرده و سینماهایی که به ظاهر تعدادشان زیاد بود. فکر کردم که صبحها در برابر و داخل کلیساها ازدحام کرده و شبها در جلو و داخل سینماها. کنار دکۀ سبز یک روزنامهفروشی دوباره اسیر لبخند زنی ایرلندی شده، روزنامه، سیگار و شکلات خریدم، سپس نگاهم به کتابی افتاد که با توجه میان دفترچههای تبلیغاتی قرار داشت: در قابی قرمز رنگ عنوان سفید کتاب کثیف بود و بهعنوان کتاب کهنه با یک شیلینگ قابل فروش بود، کتاب را خریدم. این کتاب ترجمۀ انگلیسی رمان ابلوموف نوشتۀ گونچاروف بود. من با اینکه میدانستم موطن ایلوموف تقریباً چهارهزار کیلومتر از شرق این جزیره فاصله دارد ولی باز حدس میزدم او چندان هم بیتناسب با این سرزمین نبوده، جایی که مردمانش از سحرخیزی نفرت دارند.
ترجمههای فارسی از رمان «دفترچه خاطرات ایرلندی»:
با 2 ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- دفترچه خاطرات ایرلندی با ترجمه سارنگ ملکوتی از نشر نگاه.
- یادداشت های روزانه ایرلند با ترجمه منوچهر فکری ارشاد از نشر توس.
کتابهای صوتی و الکترونیکی از دفترچه خاطرات ایرلندی:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر نگاه.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران