بازاریابی دهان به دهان کاری کنید تا مردم به رایگان برای شما تبلیغ کنند نوشته اندی سرنوویتز انتشارات آموخته

معرّفی کتاب «بازاریابی دهان به دهان» اثر «اندی سرنویتز»

کتاب «بازاریابی دهان به دهان | Word of Mouth Marketing: How Smart Companies Get People Talking» اثر «اندی سرنویتز | Andy Sernovitz» کتابی در حوزه کسب و کار و بازاریابی است که اولین بار در سال 2006 منتشر شد.
با این کتاب سرگرم کننده و عملی در بازاریابی دهان به دهان استاد شوید! اندی سرنویتز با توصیه های سر راست و شوخ طبعی خود به شما نشان می دهد که چطور معتبرترین و سودآورترین شرکت ها، بهترین مشتریان شان را از طریق قدرت بازاریابی دهان به دهان به طور رایگان به دست آوردند.
با خواندن این کتاب 5 مرحله ضروری که باعث می شوند بازاریابی دهان به دهان به سود شما کار کند را خواهید آموخت و خواهید فهمید که کار با شبکه های اجتماعی، بازاریابی وایرال و مواردی از این دست چقدر آسان است. شروع به استفاده از تکنیک هایی کنید که سر صحبت را باز می کنند:
3 دلیل برای اینکه مردم راجع به شما صحبت کنند
4 قانون بازاریابی دهان به دهان
6 ایده اساسی: چیزهای عمیقی که بازاریابی را برای همیشه تغییر می دهند
و غیره

با خواندن این کتاب می فهمید که چه چیزی باعث شده تا این همه آدم طرفدار اپل شوند. چرا بعضی ها مدام درمورد یک سری رستوران ها، ماشین ها، گروه های موسیقی یا خشکشویی ها صحبت می کنند و چرا دیگر محصولات یا کسب و کارها نادیده گرفته می شوند. با مطالعه این کتاب متوجه می شوید که چرا بعضی از محصولات معروف بدون ذره ای تبلیغ معروف شده اند و چرا بعضی از کمپین های تبلیغاتی مولتی میلیون دلاری نمی توانند توجه مردم را جلب کنند.
چشم تان را به سوی روشی جدید برای انجام کسب و کار باز کنید: بازاریابی صادقانه درآمد بیشتری را ازآن شما خواهد کرد چون مشتریانی که به شما اعتماد دارند درمورد شما صحبت خواهند کرد.

دیگران مهّم در ارتباط با این کتاب چه گفته اند؟

به نقل از Goodreads: راهنمایی سرگرم کننده، کاربردی و عملی.
به نقل از Guy Kawasaki: کتابی کاربردی، تاکتیکی و به شدت بامزه.
به نقل از David Godes: اگر می خواهید بدانید که چطور از ارتباطات بین فردی برای پیشبرد کسب و کارتان استفاده کنید، این کتاب را تهیه کنید.

بخشی از کتاب «بازاریابی دهان به دهان»

بازاریابی دهان به دهان یعنی به مردم موضوعی برای گفت و گو بدهید و کمک کنید تا گفت و گو ها راحت تر انجام شوند.

شما در رستورانی خوب غذا می خورید. در محل کار، نام آن رستوران را به دیگران می گویید. یکی از آن ها، پیشنهاد شما را به همسرش ایمیل می کند. همسرش به چهار دوست خود ایمیل می زند و آن ها در آن رستوران، ناهار می خورند. دو نفر از آن دوستان در یک مهمانی نام این رستوران را می برند و یکی از آن ها در وبلاگی درباره اش چیزی می نویسد. کسی این وبلاگ را می خواند و با دوستش درباره ی غذا خوردن در آن جا صحبت می کند. شیوه ی کار، این گونه است.
کلام اغلب بیش از آن که به کالا یا چیزهای جانبی آن محدود شود، احساسات ما را بازگو می‌کند. گرایش ما بیشتر به سمت در میان گذاشتن احساساتی است که ما را به عنوان یک فرد متمایز می‌سازد، تا این که درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد یک تجارت یا حرفه باشد.
احساساتی که ما را به سخن گفتن وا می‌دارد، پیچیده نیست.
- ما می‌خواهیم هوشمند جلوه کنیم. بسیاری از مردم از این که در زمینه‌ی موضوع مورد علاقه‌شان متخصص و صاحب‌نظر باشند، لذت می‌برند. زمانی که به دیگران توصیه می‌کنیم چه چیزی را بخرند، در واقع داریم معلومات‌مان را به رخ می‌کشیم. بعضی اشخاص این کار را به‌خوبی انجام می‌دهند و همه از آن‌ها توصیه می‌خواهند. ما دوست داریم وقتی که در حال خرید چیزی هستیم، با این افراد صحبت کنیم و آن‌ها هم دوست دارند که نظر خودشان را به ما بگویند.
و حالا با وبلاگ‌ها و جوامع مجازی، این نوع ارتباط کلامی به سطح بالاتری رسیده است. مردم در اینترنت صفحاتی درست می‌کنند که در آن‌ها معلومات خود را نشان دهند و با دیگران قسمت کنند.
کاری کنید که هوش و دانش این افراد بیشتر نمایان شود. اطلاعات بیشتر و جزئیات تکنیکی و بولتن‌های خبری شرکت را در اختیارشان قرار دهید؛ هر چه بیشتر، بهتر. با این کار آن‌ها عاشق شما و یا شرکت‌تان خواهند شد.
ما می‌خواهیم به دیگران کمک کنیم. میل به هوشمند دیده شدن، اغلب باانگیزه‌ی والاترِ کمک به دیگران همراه است. برخی از مردم آن قدر در مورد دانسته‌های‌شان اشتیاق نشان می‌دهند که دوست دارند دیگران را هم در این لذت شریک کنند. آن‌ها از این که مردم، نام تجاری درستی را انتخاب نکرده‌اند و یا کالای پست‌تری را خریده‌اند، ناراحت می‌شوند.
این‌ها همان افرادی هستند که وقتی شما در فروشگاهی مشغول خرید هستید، نزد شما می‌آیند و به شما خرید کالاهایی را توصیه می‌کنند که به عقیده‌شان، در دنیا بهترین هستند. این موضوع گاه آزاردهنده است، درست است؛ ولی این امر ناشی از اشتیاق آن‌ها برای کمک به شماست.
- ما می‌خواهیم احساس اهمیت کنیم. برخی از مردم حرف می‌زنند، چون دوست دارند مورد پرسش قرار بگیرند. آن‌ها از این که در امری صاحب نظر باشند، لذت می‌برند. هر چه مردم بیشتر از آن‌ها نظر بپرسند، آن‌ها احساس اهمیت بیشتری خواهند کرد. صاحب‌نظر شناخته شدن احساس خوبی است.
سعی کنید این قبیل مشتریان را شناسایی کنید و با این کار آن‌ها را در موقعیت بالاتری نسبت به سایر مشتریان قرار دهید. آن‌ها را در حلقه خودی‌ها وارد کنید و نظرشان را جویا شوید.

درباره‌ی «اندی سرنویتز»

«اندی سرنویتز | Andy Sernovitz» مدیر چند شرکت، سخنران، استاد دانشگاه و متخصص بازاریابی است که کتاب بازاریابی دهان به دهان او شهرتی دوچندان برایش به ارمغان آورد.

نسخه های متعدد از کتاب «بازاریابی دهان به دهان»

بازاریابی دهان به دهان، نشر آموخته، ترجمه مهرداد فروزنده و نوشا صفاهانی
بازاریابی دهان به دهان، نشر سیته، ترجمه سنبل بهمنیار