معرّفی کتاب سوتفاهم:
- سال انتشار کتاب سوتفاهم:
سوءتفاهم (به فرانسوی Le Malentendu)، که گاهی به عنوان هدف متقابل (Cross Purpose) روی صحنه میرود، نمایشنامهای است که در سال 1943 توسط آلبر کامو در فرانسه اشغالی نوشته شده است.
سبک داستانی سوتفاهم:
سوتفاهم، در طرح و شخصیت پردازی سختگیرانه و در خلق و خوی کلاستروفوبیک است.
کامو عمداً جلوهای از گفتمان صیقلی، مفصل و غیر محاورهای را ساخته است»، مانند یک تراژدی کلاسیک،از طریق ضرورت نگارش در زمان اشغال، «نمایشنامه با استعاره پوشانده شده است، در ردپای قطاری از نمادها، با کامو که درام را با تمام ناگزیر بودن یک تراژدی یونانی طراحی میکند. در سبک یونانی، هر شخصیت برای اعمال خود، چه برای خوب یا بد، استدلال می کند. بنابراین کامو میتواند افکار خود را در مورد بیگناهی، اندوه، گناه، خیانت، مجازات، صداقت، و سکوت بیان کند و همه اینها را در بحثی اساسا وجودی بپیچاند. اگرچه استدلالهای کامو فشرده و سریع میآیند، اما نمایشنامه با سرعتی عمدی پیش میرود که بیشتر به یک رساله تبدیل میشود تا یک درام ارگانیک.
این شاعرانهترین اثری است که کامو برای صحنه نوشته است، اما نمیتوان ادعا کرد که گفتار و موقعیت همیشه کاملاً با هم مطابقت دارند.
شخصیتها، ناخواسته ابهاماتی را بیان میکنند که از آگاهی آنها دور است، و به طور غیرمستقیم ایدههای فلسفی را بیان میکنند سوتفاهم، به شدت مملو از ابهامات و سطوح مختلف معنایی است که با کاریکاتور هم مرز است، واقعیتی که ممکن است شکست نسبی آن را به عنوان یک تراژدی توضیح دهد.
خلاصهای از داستان آلیس در سرزمین عجایب:
مردی که سالها در خارج از کشور زندگی میکند به خانه بازمیگردد تا با گرفتن مهمانخانه و قتل خواهر و مادر بیوهاش امرار معاش کند. از آنجایی که نه خواهرش و نه مادرش او را نمیشناسند، بدون اینکه هویتش را فاش کند، خودش یک مستاجر در آن مهمانخانه میشود بدون اینکه بداند شغل مادر و خواهرش در آن مهمانخانه چیست و چگونه قرار است جانش را در اثر یک سوتفاهم از دست بدهد.
بخشهایی از کتاب:
مادر: برخواهد گشت.
مارتا: به تو همچه گفت؟
مادر: بله.
مارتا: تنها؟
مادر: نمیدانم.
مارتا: صورت ظاهرش به یک آدم فقیر نمیرفت.
مادر: از قیمت کرایه ناراحت نشد.
مارتا: خوب است؛ اما خیلی نادر است که یک آدم پولدار، تنها باشد و همین است که کارها را برای ما دشوار میکند. وقتی آدم جز به کسانیکه هم پولدار و هم تنها هستند علاقه بهخرج نمیدهد، مجبور است مدت درازی هم انتظار بکشد.
مادر: بله. موقعیتِ مناسب، نادر است.
مارتا: درست است که در تمام این سالها، بیکاریهای درازی برای ما وجود داشته. اینجا اغلب خالی است. بیچیزهایی که اینجا میمانند و پولدارهایی که راهشان را در اینجا گم میکنند، فقط دیربهدیر پیداشان میشود.
مادر: ناشکری نکن مارتا. پولدارها خیلی دردسر فراهم میکنند.
مارتا: (به او نگران) در عوض خوب پول میدهند.
(یک لحظه سکوت)
مارتا: مادر، تو جور عجیبی هستی. مدتی است که من از رفتارت سردرنمیآورم.
مادر: خستهام دخترم. چیز دیگری نیست و میل دارم استراحت کنم.
مارتا: من میتوانم همهی کارهای تو را در خانه برعهده بگیرم. به این طریق تو همهی روز را استراحت خواهی کرد.
مادر: راستش من از این استراحت حرف نمیزنم. نه، این رؤیایی پیرزنانه است. من فقط مشتاق آرامشم. مشتاق اندکی فراموشی. (آهسته میخندد) گفتن این مطلب تعجبآور است مارتا؛ اما شبهایی هست که در آنها من بفهمینفهمی مزهی مذهب را میچشم.
مارتا: تو اینقدر پیر نیستی مادر که به این مطلب بپردازی و من خیال میکنم کارهای بهتری میتوانی بکنی.
مارتا: موقع خندهی من هم میرسد. قسم میخورم.
مادر: من هرگز تو را خندان ندیدهام.
مارتا: علتش این است که من در اتاقم میخندم، در ساعاتی که تنها هستم.
معرّفی آلبر کامو:
«آلبر کامو نویسنده، روشنفکر، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی متولد شده در الجزایر است که در سن 44 سالگی جایزه نوبل ادبی را دریافت کرد و از این جهت دومین برنده جوان جایزه نوبل به حساب میآید و دو سال بعد در سن 46 سالگی، تصادف رانندگی جهان را از وجود کامو محروم کرد. مردی که در میتوانست به دنیای ما بیش از آنچه بخشیده بود، ببخشد اما...
معرّفی آلبر کامو و مشاهدهی تمام کتابها
درونمایه نمایشنامه سوتفاهم:
بر ایده کامو از پوچگرایی تمرکز دارد.
مضمون کامو این است: «منجی نجاتدهنده، نجاتدهندهای که به دلیل ناتوانیاش در صحبت کردن به زبان واضح با کسانی که میخواهد نجات دهد، شکست میخورد».
سوتفاهم،تخریب خانوادهای را به تصویر میکشد که به طور مرگباری قادر به برقراری ارتباط با یکدیگر نیستند". جان وقتی به همسرش ماریا توصیه میکند که خود را آشکارا معرفی کند، توجهی نمیکند. خواهرش مارتا چیزی جز ارتباط غیر شخصی را نمی پذیرد. مادر خسته تر از آن است که به اشارههای جان پاسخ دهد.
این نمایشنامه عشق بین جان و همسرش را در مقابل نبود عشق خواهر و مادرش قرار میدهد. خودکشی مادر وقتی متوجه جنایت خود میشود، مارتا را از عشق مادری که او نیز به آن نیاز دارد، محروم می کند. آرزوی عشق الهی ماریا نیز رد میشود.
یکی از مهمترین موضوعات، عدم امکان رسیدن به خوشبختی است. جان علیرغم موفقیت ازدواجش در تبعید نمیتواند خوشبخت باشد، اما آرزو دارد به آغوش خانواده بازگردد و در کنار هم خوشبخت باشند. مارتا نیز آرزوی حضور در جای دیگری را دارد و مادر آرزوی صلح را دارد، اما این آرزوها تنها در مرگ برآورده میشوند.
سوء تفاهمها و عدم درک که این خواستهها را خنثی میکند، فلسفه پوچی کامو را نشان میدهد. این مشکلات درام را ایجاد میکنند - انتخاب حان برای پنهان کردن هویتش، اصرار مارتا بر قراردادهای غیرشخصی، تفسیر نادرست او از عزم او برای ماندن، پاسخ گیجکننده ماریا به اعتراف سرد او و بیتفاوتی پیرمرد.
هنگامی که کامو در سال 1958 نمایشنامه را اصلاح کرد، چهار حادثه بسیار کوتاه را اضافه یا اصلاح کرد تا بی تفاوتی پیرمرد را به چیزی شوم تر تبدیل کند. برای مثال، وقتی مارتا میخواهد پاسپورت جان را بررسی کند، حواس او را پرت میکند. کامو قصد داشت «تأثیر سیاهی متافیزیکی تسکینیافته را تشدید کند، که در آخرین هجای خردکننده نمایشنامه به اوج خود رسید: «نه!».
این نمایش بیانگر ضدیت با دین است، اما در عین حال نگرانی شدیدی نسبت به ایدههای مذهبی، از جمله تمثیل پسر ولخرج دارد. کامو هرگز خود را از گفتگو با متفکران مسیحی قطع نکرده بود، بلکه در تنش با مسیحیت ایستاده بود.
بازگشت جان از شادی در آفریقا به خانهای قاتل، و اشتیاق مارتا برای قرار گرفتن در آفتاب، منعکس کننده تضاد بین شمال اروپا و دریای مدیترانه است که همه کارهای کامو را نشان میدهد.
جالب است که موضوع بسیار مشابهی توسط یک نمایشنامهنویس مقدونی، ریستو کرله در نمایشنامهاش (Парите се отепувачка) که در سال 1938 نوشته شده است، پرداخته است.
فلسفهی نمایشنامهی سوتفاهم:
عقیده پوچگرایی کامو توسط یکی از شخصیت های او خلاصه شده است: "این جهانی که ما در آن زندگی میکنیم معنی ندارد"
سوتفاهم روی ایده کامو از پوچ تمرکز کرد. هسته اصلی این ایده این است که میل انسان در تضاد همیشگی با جهانی است که خودسرانه، غیرمنطقی و ناعادلانه است. موضوع اصلی این نمایشنامه این است که زندگی بین کسانی که مسیر «بد» را دنبال میکنند و کسانی که مسیر «خوب» را دنبال میکنند، فرقی نمیگذارد. همانطور که کامو میبیند، زندگی به همان اندازه نسبت به بی گناه و جنایتکار ظالمانه است. این پوچی وجود است.
کامو در اسطوره سیسیف، پوچگرایی را به عنوان احساس جدایی رادیکال از جهان و در نتیجه غریبه بودن هم برای دیگران و هم برای خود تعریف میکند. حس زندگی مداوم در تبعید، شک و تردید یا بی اعتمادی عمیقی به اسطورهها و نظامهای اعتقادی جهانی ایجاد میکند که ادعا میشود به هستی معنا و هدف میبخشند، اما در واقع آن را بیارزش و حتی نفی میکنند.
اگرچه تعدادی از منتقدان آن را اثری تلخ میدانستند، اما کامو سوتفاهم را بدبین نمیدانست. او گفت: «وقتی تراژدی تمام میشود، تصور اینکه این نمایشنامه تسلیم سرنوشت است، نادرست است. برعکس، این یک بازی طغیان است، شاید حتی حاوی یک اخلاق اخلاقی از صداقت باشد.» این نشان می دهد که اگر جان آنچه را که همسرش از او خواسته بود انجام میداد، یا اگر مارتا پاسخ میداد، همه چیز خوب پیش میرفت. به سؤالات شخصی جان یا مادر وقتی از پسرش پرسیده بودند به یاد آورده بود. خانواده از طریق «ناتوانی در درک این موضوع که ارزشها در انزوا دیده نمیشوند، بلکه به صورت جمعی کشف میشوند» نابود میشود.
خود کامو اظهار داشت که نمایشنامه را شکست خورده میداند به این دلیل ساده که همه از او میپرسیدند منظورش چیست. او استدلال کرد که اگر لازم است بپرسند، خود نمایشنامه روشن نیست و او به عنوان یک نمایشنامه نویس موفق نبوده است.
سوتفاهم و تئاتر:
سوتفاهم برای اولین بار در تئاتر ماتورین پاریس در 24 اوت 1944 به کارگردانی مارسل هران، که نقش ژان را نیز بازی کرد و ماریا کازارس در نقش مارتا بازی کرد، روی صحنه رفت. این اجرا مصادف با آزادی پاریس بود. این نمایش دو نمایش کوتاه داشت که هیچ کدام موفقیت خاصی نداشت. این اولین نمایشنامه کامو بود که اجرا شد، هرچند کالیگولا دو سال پیش از آن نوشته شده بود.
مردم فرانسه در سال 1945 آمادگی چندانی برای قدردانی از چنین تمثیل های چند وجهی و چنین مفاهیم فلسفی در غیاب قاطعیت عقلانی و رئالیسم روانی نداشتند. در یک کلام، نمایشنامه فاقد منطق بود. لحن تراژیک آن، ظرافت آن، ارائه شاعرانه اش هیچ جبرانی برای مخاطبانی که - به ویژه در آن روزها - بر وضوح بیان و دقت اندیشه اصرار داشتند، نداشت.
در سال 2012، Cross Purpose به زبان انگلیسی در King's Head Theatre لندن اجرا شد. این تولید در سال 2013 با پدی نوین در نقش مادر و کیمی-بو جاکوبز در نقش ماریا احیا شد.
ترجمههای فارسی از رمان «سوتفاهم»:
با 2 ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- «سوءتفاهم» با ترجمة خشایار دیهیمی از نشر ماهی
- «سوءتفاهم» با ترجمة جلال آل احمد از نشرهای مجید (به سخن) و جامی (مصدق)،پر،همخونه، پنگوئن
کتابهای صوتی و الکترونیکی از سوتفاهم:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
1.براساس نسخهی چاپی نشر مجید.
2.براساس نسخهی چاپی نشر جامی.
3.براساس نسخهی چاپی نشر پر.
4.براساس نسخهی چاپی نشر همخونه.
5.براساس نسخهی چاپی نشر پنگوئن.
6.براساس نسخهی چاپی نشر ماهی.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران