loader-img
loader-img-2

شانه بر شن نوشته مهدی بهرامی انتشارات نیماژ

5 / -
like like
like like
در شبی طوفانی و تاریک، ناشری با یک قرارداد چشمگیر به دیدن نویسندهای معروف و تنها در خانهی فایقی اش می رود تا از او بخواهد برایش رمانی پلیسی و پرفروش بنویسد اما ماجرا به این سادگی ها هم نیست چون نویسنده باید تصمیم بگیرد بین خواسته های بازار و باورهای ادبی خودش، یکی را انتخاب کند. پاسخ او هولناک و پیچیده است. بیورن لارسون، نویسندهی معاصر و پر کار سوئدی، با این رمان تحسین برانگیز صرفا یک اثر جنایی عادی ننوشته بلکه با لحنی شاعرانه و زبانی کنایی، روابط بین المللی حاکم بر فضای دفاتر نشر و پشت پردهی انتشار کتاب ها را نیز مورد اشاره قرار داده است. رمان حاضر همان قدر که سرگرم کننده است. وجه ادبی قدرتمندی هم دارد و نمونه درخشانی است از ادبیات امروز کشور سوئد
او به سهم خود سپیده دم جمع می کرد، یعنی به جنگ نیامدنی ترین چیزی که در دنیا بافت میشد. تا زمانی که این دنیای دون را ترک می کرده، چه مقدار از این سپیده دم ها را می توانست ببیند و پشت سر بگذارد؟ از پیش دانستن این امر کاری غیرممکن بود. این اتفاق می توانست همان روز بیفتد یا سی سال دیگر ولی زیباترین رؤیای او این بود که وقت داشته باشد دست کم یک شعر دربارهی ناپایداری گذر از تاریکی به روشنی بسراید او در شعری گفته بود: «از ستارهی گریزان درخواست نمی کنم که در آسمان بی حرکت بماند.)

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "شانه بر شن" می نویسد