تمام زمستان مرا گرم کن نوشته علی خدایی انتشارات مرکز

. برای این که چهار نفر را با خودم بکشم، بعد یک دفعه همه را ول کنم بیایم اینجا و یک نفر را آمادهی مردن کنم. ملافه هایش را عوض کنم. حمامش کنم. موهاش را شانه کنم و وقتی قرصهایش را میدهم یادم بیفتند که ای وای این مادر است. چه قدر پیر شده. و بعد مثلا از تو صحبت کنم و مادر بپرسد که حالا چه کار می کند؛ زنده س؟ و من بگم آره؛ چرا که نه؟ و شب که برگشتیم، مادر کنار تلویزیون نشسته باشد و بپرسد خوش گذشت؟ و من یگم آره، حرف زدیم خندیدیم؛ یاد گذشته ها کردیم که دست همدیگر را می گرفتیم و زیر باران قدم میزدیم؛ یا از این گل فروشی وقتی میگذشتیم گل میخریدیم.ا
تمام زمستان مرا گرم کن برندهای جایزهی آدیں منتقدان و نویسندگان مطبوعات
به عنوان بهترین مجموعه داستان دهه ی 80 برنده جایزه گلشیری به عنوان بهترین مجموعه داستان (1379)
چند مجموعه داستان کوتاه از نشر مرکز اسم شوهر من تهران است زهره شعبانی بهت زدگی پیام ناصر حتی وقتی میخندیم فریا وفی دستکش قرمز سپیده شاملو آن طرف خیابان جعفر مدرس صادقی زندگی مطابق خواسته ی تو پیش می رود خاطرات یک دروغگو اسم وهابی
امیرحسین خورشید در