معرّفی کتاب قهرمان فروتن:
- سال انتشار کتاب قهرمان فروتن:
قهرمان فروتن (به اسپانیایی El héroe discreto) هفدهمین رمان نوشته ماریو بارگاس یوسا است که در 12 سپتامبر 2013 منتشر شد.
خلاصهای از داستان قهرمان فروتن:
این کتاب به عنوان یک ملودرام پر از طنز ارائه شده است. با این رمان، وارگاس یوسا، پس از 15 سال، از دو شهر محل زندگی خود، لیما و پیورا، به زادگاهش پرو باز میگردد. این کتاب همچنین پیوندی دوباره با گذشته ادبی خود نویسنده است زیرا چندین شخصیت اصلی برخی از رمانهای قبلی او مانند گروهبان لیتوما و دان ریگوبرتو در این کتاب هم حضور دارند. این رمان اولین رمانی بود که وارگاس یوسا پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال 2010 منتشر کرد.
کتاب به داستانهای موازی دو کارآفرین در پرو پر رونق امروز میپردازد: فلیسیتو یاناکه، تاجر کوچک اهل پیورا، و اسماعیل کاررا، تاجر موفقی از لیما.
فلیسیتو یاناکه، با گرترودیس ازدواج کرده است و پدر دو فرزند به نامهای میگل و تیبورسیو است. پدر فلیسیتو یاناکه یاناکون آلینو یاناکه است. آرامش فلیسیتو یک روز به طور ناگهانی با دریافت نامه اخاذی با امضای یک عنکبوت بهم میریزد، او که تنها میراث پدرش این دستور بود: "هرگز اجازه نده کسی تو را دور بزند، پسر!" لحظهای به پرداخت پول فکر نمیکند و پروندهای تشکیل میدهد. پرونده در دست پلیس است و کاپیتان سیلوا و گروهبان لیتوما در حال رسیدگی به پرونده او هستند.
به نوبه خود، اسماعیل کاررا، صاحب یک شرکت بیمه، نقشه انتقامی غافلگیرانهای را از دو پسر تنبل خود میکشد که در هنگام حمله قلبی قبل از مرگ، مرگ او را جشن گرفتند. این انتقام شامل ازدواج با خدمتکارش آرمیدا خواهد بود و شاهدان او راننده نارسیسو و مدیر شرکتش دون ریگوبرتو هستند.
باجگیرها زمانی که فلیسیتو پول را نمیپردازد دفاتر او را به آتش میکشند و معشوق فلیسیتو، میبل، ربوده میشود و...
بخشهایی از کتاب:
در تمام هفت روزی که اسیر بود، کلمهای با ربایندهها رد و بدل نکرد. هرگز او را از اتاق بیرون نبردند. هرگز نوری ندید چون چشمبندش را برنمیداشتند. سطلی گوشۀ اتاق بود که در آن ادرار میکرد در تاریکی، روزی دو بار. کسی آن را میبرد، خالی میکرد و برمیگرداند، بیآنکه کلامی به او بگوید. روزی دوبار، همان شخص یا فردی دیگر برایش یک بشقاب برنج و سبزیجات و کمی سوپ، یک سودای ولرم یا یک بطری کوچک آب معدنی میآورد. کیسه را از روی سرش برمیداشتند و دستهایش را باز میکردند تا بتواند غذا بخورد، اما هرگز چشمبند را باز نکردند. هر بار میبل التماس میکرد بگویند با او چه خواهند کرد و چرا او را ربودهاند، و همیشه همان صدای خشن و سلطهجو پاسخ میداد: «ساکت باش! با این سوالها جانت را به خطر میاندازی.» اجازه نداشت حمام بگیرد یا خودش را بشوید. به همین خاطر بود که بلافاصله پس از آزادی، رفت زیر دوش و آنقدر خود را با لیف شست که پوستش تاول زد. و بعد همۀ لباسها و حتی کفشهایی را که در آن هفت روز هولناک پوشیده بود، بستهبندی کرد تا آنها را به خیریۀ کلیسای سانخوان دودئوس بسپارد.
امروز صبح چند نفر از آنها، آنطور که از صدای پاهاشان پیدا بود، به محبس او آمدند. بیآنکه چیزی بگویند وادارش کردند راه برود، از چند پله بالا برود و کف اتومبیلی که حتما همان وانت یا کامیون قبلی بود دراز بکشد. مدتی طولانی میراندند و لرزش اتومبیل همۀ استخوانهای بدنش را به درد میآورد، تا اینکه سرانجام توقف کردند. دستهایش را باز کردند و دستور دادند: «قبل از اینکه چشمبند را برداری تا صد بشمار. اگر قبل از آن برش داری بهت شلیک میکنیم.» وقتی چشمبند را برداشت، دید که او را در کوره راه ماسهای نزدیک لالگوا رها کردهاند. بیشتر از یک ساعت راه رفته بود تا به اولین خانههای کاستیا رسید و برای رفتن به خانه سوار تاکسی شد.
معرّفی ماریو بارگاس یوسا:
- ماریو بارگاس یوسا در یک نگاه
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا (آرکیپا، 28 مارس 1936)، معروف به ماریو بارگاس یوسا، نویسنده پرویی است که از سال 1993 ملیت اسپانیایی نیز داشته است. یوسا یکی از مهمترین رماننویسان و مقالهنویسان معاصر به حساب میآید، آثار او جوایز متعددی را به دست آوردهاند اما...
معرّفی ماریو بارگاس یوسا و مشاهدهی تمام کتابها
ترجمههای فارسی از رمان «قهرمان فروتن»:
این رمان با دو ترجمه به زبان فارسی ترجمه شده است:
- «قهرمان عصر ما» با ترجمه خجسته کیهان از نشر کتاب پارسه
- «قهرمان فروتن» با ترجمه منوچهر یزدانی از نشر چشمه
کتابهای صوتی و الکترونیکی از قهرمان فروتن:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
1.براساس نسخهی چاپی نشرپارسه.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی