معرّفی کتاب شاهکار گمنام:
- سال انتشار کتاب شاهکار گمنام:
شاهکار گمنام (به فرانسه Le Chef-d'œuvre inconnu) داستان کوتاهی از اونوره دو بالزاک است. اولین بار در روزنامه L'Artiste در اوت 1831 منتشر شد.
خلاصهای از داستان شاهکار گمنام:
این اثر به دو فصل تقسیم شده است: ژیلت و کاترین لسکو.
نیکلاس پوسین جوان، که هنوز ناشناخته است، نقاش پوربوس را در کارگاه خود ملاقات میکند. او را استاد قدیمی فرنهوفر همراهی میکند که به طرز ماهرانهای در مورد تابلوی بزرگی که پوربوس به تازگی آن را به پایان رسانده است، نظر میدهد. این نقاشی مربوط به مریم مصری است، و در حالی که فرنهوفر او را ستایش میکند، اشاره میکند که کار ناتمام به نظر میرسد. فرنهوفر با کمی لمس قلم مو، نقاشی پوربوس را به گونهذای تغییر میدهد که به نظر میرسد مریم مصری در مقابل چشمان آنها زنده میشود. اگرچه فرنهوفر بر تکنیک خود مسلط است، اما اعتراف میکند که نتوانسته الگوی مناسبی برای شاهکار خود بیابد، که نشان دهنده یک زن زیبا به نام کاترین لسکو، معروف به زیبای پرسرو صدا است. او ده سال است که روی این شاهکار که هنوز کسی آن را ندیده کار میکند. پوسین معشوقه خود، ژیلت را به عنوان مدل پیشنهاد میکند. ژیلت به قدری زیباست که فرنهوفر الهام میگیرد تا پروژه خود را به سرعت تمام کند. پوسین و پوربوس می آیند تا نقاشی را تحسین کنند، اما تنها چیزی که میذتوانند ببینند بخشی از پایی است که در چرخشی از رنگ ها گم شده است. ناامیدی آنها فرنهوفر را به جنون میکشاند و ...
بخشهایی از کتاب:
در اواخر سال 1612 در صبحی سرد از ماه دسامبر، مرد جوانی که لباس بیمقداری به تن داشت، جلو در خانهای واقع در خیابان گرانْزوگوستَن در پاریس قدم میزد. مدتی دراز در آن کوچه راه رفت، انگار عاشق بلاتکلیفی که جرات نمیکند به نزد نخستین معشوقۀ خود برود هرقدر هم که او سهلالوصول باشد. سرانجام، از آستانۀ آن در عبور کرد و پرسید که استاد فرانسوا پوربوس در خانه است یا نه. مرد جوان، در پی پاسخ مثبت پیرزنی که مشغول رُفتن اتاقکی در زیرزمین بود، به آرامی از پلکانِ پیچ بالا رفت و بر هر پلهای توقف کرد، مانند درباریِ نو دولتی که نگران است شاه چگونه او را خواهد پذیرفت. به بالای پلکان که رسید، لحظهای در پاگرد ماند چون تردید داشت از درکوب عجیبی که تزیینبخش درِ کارگاه بود استفاده کند، کارگاهی که بیشک نگارگر هانری چهارم آنجا کار میکرد، همان که ماری دو مدیسی به خاطر روبنس رهایش کرده بود. مرد جوان همان احساس عمیقی را داشت که باید قلب هنرمندان بزرگ را به ارتعاش در آورده باشد آنگاه که، در اوج جوانی و عشق به هنر، با نابغهای یا شاهکاری برخورد کردهاند.
در همۀ احساسهای بشری درخششی اولیه هست، زادۀ شوری اصیل، که همواره رو به کاهش دارد تا جایی که خوشبختی دیگر جز خاطرهای نباشد و افتخار جز دروغی. در میان این هیجانات شکننده، هیچ چیز شبیهتر به عشق نیست مگر شوق نوپای هنرمند در آغاز شکنجۀ دلانگیزی که سرنوشتِ توأم با افتخار و شوربختیاش را رقم میزند، شوقی سرشار از جسارت و حجب، سرشار از اعتقادات مبهم و دلسردیهای مسلم. کسی که، سبکبار از پول و نونهال در نبوغ، دلش در حضور استادی بهسختی نتپیده باشد همواره رشتهای در درونش کم خواهد داشت، یا نمیدانم، اشارۀ قلم مویی، احساسی در اثر یا بیانی در شعر. اگر لافزنانی چند، انباشته از غرور، زیاده زود به آینده امید میبندند، تنها در نظر ابلهان اهل ذوقاند. بدین لحاظ، آن جوان ناشناس چنان مینمود که به راستی دارای شایستگی است، البته اگر بشود استعداد را به حجب اولیه و حیای توصیف ناپذیری سنجید که مردمانِ نامزدِ افتخار میدانند چگونه آن را در کار پرورش هنرشان کنار بگذارند، همانطور که برخی زنان حجبشان را در کار سوداگری کنار میگذارند. عادت به پیروزی از تردید میکاهد و شاید که حجب خودش تردیدی است.
معرّفی اونوره دو بالزاک:
- تولد و مرگ بالزاک:
اونوره دو بالزاک متولد 1 مه 1799 در تور فرانسه و درگذشته 18 اوت 1850 (در سن 51 سالگی) در پاریس، نویسنده فرانسوی است. رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی، منتقد هنری، مقالهنویس، روزنامهنگار و چاپگر، یکی از تأثیرگذارترین آثار رمانتیک ادبیات فرانسه را با بیش از نود رمان و داستان کوتاه منتشر شده از سال 1829 تا 1855 که تحت عنوان «کمدی انسانی» گردآوری شده است، از خود به جای گذاشت اما...
معرّفی اونوره دو بالزاک و مشاهدهی تمام کتابها
پیشینه تاریخی رمان شاهکار گمنام:
برخلاف بیشتر داستانهای دیگر بالزاک، این داستان در قرن هفدهم، در سال 1612 اتفاق میافتد. از سه هنرمندی که در این داستان به تصویر کشیده شدهاند، پوسین و پوربوس هنرمندان واقعی قرن هفدهم بودند. فرنهوفر یک شخصیت کاملاً تخیلی است.
تاثیرات رمان شاهکار گمنام بر هنرمندان:
شاهکار گمنام تأملی بر هنر است و تأثیر مهمی بر هنرمندان مدرنیست داشته است.
پل سزان به شدت با فرنهوفر همذات پنداری کرد و زمانی گفت: من فرنهوفر هستم. جان کیار، منتقد، استدلال میکند که تلاشهای خود سزان برای نقاشی برهنه بهشدت تحت تأثیر نمایش بالزاک از آثار فرنهوفر بود.
در سال 1927، آمبرواز ولارد از پیکاسو خواست که شاهکارگمنام را به تصویر بکشد. پیکاسو مجذوب این متن شد و چنان با فرنهوفر همذات پنداری کرد که به خیابان گراند آگوستین در پاریس نقل مکان کرد، جایی که بالزاک استودیوی پوربوس را قرار داد. او در آنجا شاهکار خود، گرنیکا را نقاشی کرد. پیکاسو در طول جنگ جهانی دوم در اینجا زندگی میکرد.
شاهکار گمنام و سینما:
فیلم آوانگارد سیدنی پترسون در سال 1949 آقای فرنهوفر و مینوتور بر اساس پیوند بین داستان کوتاه و کار پیکاسو ساخته شد. این برگرفته از Minotauromachy پیکاسو است و کار پیکاسو را با حضور شخصیتهای ژیلت، پوسین و پوربوس زنده میکند.
فیلم La Belle Noiseuse ساخته ژاک ریوت (1991) الهام گرفته از این رمان بود.
ترجمههای فارسی از رمان «شاهکار گمنام»:
با ترجمة مهشید نونهالی از نشر کتاب نشر نیکا شامل دو داستان «شاهکار گمنام، پیرگراسو»
کتابهای صوتی و الکترونیکی از شاهکار گمنام:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
1.براساس نسخهی چاپی نشر نیکا.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران