معرّفی کتاب کیمیا و خاک:
- سال انتشار کتاب کیمیا و خاک:
کتاب کیمیا و خاک: مؤخرهای بر فلسفهٔ ادبیات (نقد ادبی) براهنی اولین بار توسط، نشر مرغ آمین در سال، 1364، منتشر شد و باز چاپ آن توسط نشر نگاه در سال 1393 بود.
بخشهایی از کتاب:
بینش حاکم بر عصر ذهن نویسنده را شکاف میدهد و کلیه ارجاعات آن عصر را در تاروپود ذهن او حک میکند. اگر در ذهن عالم اجتماعی، نیروهای تولیدی، خود را بهصورت زیربنا، و نیروهای فرهنگی- سیاسی، خود را بهصورت روبنا مجسم میکنند، در ذهن نویسنده خلاق چنین چیزی، به این صورت، هرگز حتمیت و قطعیت ندارد. ناگهان نیروی مادی تغییر ماهیت کامل میدهد و بهصورت یکشکل، یک نوع ادبی، یک ساخت، یک استعاره، یک تصویر، یک شخصیت تجلی میکند. در ذهن نویسنده، آن میدان استحالههای دائمی دادههای مادی به معنا، و دادههای معنوی به ماده، دگر گونی بهمراتب بحرانزدهتر و انقلابیتر از بحران و انقلاب تاریخی، اجتماعی و اقتصادی است. ابرهای خیال هرلحظه به شکلی درمیآیند. بزرگترین ویژگی یک اثر ادبی مهم و شاخص، بحرانزدگی محتوم شکلی آن است.
معرّفی رضا براهنی:
- تولد رضا براهنی و ریشه تعهد در نویسندگی:
رضا براهنی نویسنده، مترجم، شاعر و منتقد، که از چهرههای شاخص و آوانگارد در ادبیات معاصر ایران است و همینطور از پیشروان جریان ادبی پستمدرن در ایران، در 21 آذرماه سال 1314در شهر تبریز چشم به دنیا گشود اما...
معرّفی رضا براهنی و مشاهدهی تمام کتابها
براهنی در مورد کتاب کیمیا و خاک چه میگوید:
این کتاب ناچیز را کیمیا و خاک خواندهام، به دلیلی که در کتاب توضیحش خواهد آمد؛ و نیز به دلیل اینکه زمانی کتابی به نام طلا در مس داشتم و هنوز هم البته دارمش. کیمیا و خاک و طلا در مس توازیهای راز آمیزند؛ همسایهاند؛ گرچه یکی مکمل دیگری نیست؛ که هر کتابی جداگانه شکل میگیرد و هستی مستقلی دارد؛ و این کتاب هم در کل جدا از کتابهای دیگر من شکل نهایی خود را گرفته است. ولی بخشی از این کتاب در ابتدا بهقصد این نوشته شد که مؤخرهای بر طلا در میباشد و به همین دلیل در عنوان فرعیاش کلمه «مؤخره» را هم یدک میکشد. ولی ناگهان دیدم که مطلب چنان دور برداشته است که نمیتوانم مهارش کنم و یا بر گُردہ کتابی دیگر سوارش کنم. کتاب استقلال میطلبید، پرچمی به نام خود میخواست. و بالاخره استقلال خود را کسب کرد.
ولی من در این سالهای آخر عادت کردهام که در پشت سر کلمات، اشارات روانی، فلسفی و ساختی ببینم. هستی مرا کلمات هدایت میکند. «مؤخره» هم با وسوسههایش به سراغم آمد. آخر «مؤخره» شبیه وصیتنامه است؛ مثل صفحه آخر شناسنامه است؛ و همین را باید به فال نیک گرفت، چراکه فرهنگ، دستکم از دید یابندگان حضور مرگ در همهجا (از دئو نیزوس-خدای مصیبت مکرر-تا فردوسی تا هدایت تا مالرو)، چیزی است که در برابر مرگ پدید میآید و در برابر مرگ میایستند؛ و یک شاعر فرزانه دیگر (الیوت) گفته است که هر شعری سنگقبری است. و حقیقت این است، یا دستکم من اینطور میبینم که: هر کتابی-اگر خوب نوشتهشده باشد - مؤخرهای است بر نویسندهای که دیگر زمانی، حضور جسمانی در جهان گذرای نفسانی نخواهد داشت؛ و چون مؤخره و آخرت از یک ریشهاند، کمی جرأت میکنم و ریشهیابی کلامی را به هستیشناسی ادبی نزدیکتر میکنم و اعتقادم را اینطور بیان میکنم که کتابهای نویسنده ، آخرت او هستند؛ او با کتابهایش پاسخ زمان و زندگی را میدهد، تا اینکه برسد زمانی که او دیگر خود بر کتاب و هستی و زمان وقوف نداشته باشد. کتاب ادامه نویسنده نیست؛ آخرت اوست، با همه معانی گهگاه متناقضی که کلمه آخرت در فرهنگهای مختلف به اذهان مردمان متبادر میکند. هر کتابی کشفالمحجوبی است، چراکه پس از گذشت زمان، از هستی نویسندهای خبر میدهد. وسوسه «مؤخره» برای من ازایندست هم بود.
توضیحاتی در مورد کتاب کیمیا و خاک:
کتاب کیمیا و خاک یکی از مهمترین کتابهای نقد در خصوص شعر و ادبیات، مجموعه مقالههای پراکندهی براهنی است که با خاطرهنویسی آغاز میشود و پیرامون مسائلی همچون تاریخ، نقد خلاصهای از شعر و داستان, رنسانس و تحول ادبیات غرب، تأثیر شرق بر غرب و عکس آن، و زبانشناسی میپردازد.
این کتاب که دقیقاً بیست سال بعد از طلا در مس نوشتهشده است و خود نویسنده آن را مؤخرهای بر فلسفه ادبیات و تکمیلی بر کتاب طلا در مس میداند، برخلاف آن کتاب از نوعی نقد روایتی و داستان گون بجای نقد مستقیم استفاده میکند، و با این روش براهنی نظریات و نگاه تازه خود را به شعر مطرح میکند و برای توضیح بیشتر از اشعار موردعلاقهاش مثالهایی را میآورد درواقع بیشتر در این کتاب با دیدگاههای براهنی آشنا میشوید.
اولین فصل کتاب نوعی نثر شاعرانه است با یاد از همسایه درگذشته شاعر، نادر نادری و شعر "ترا من چشم در راهم " نیما که برای همسایه میخواند.
فصل دوم براهنی به بررسی تفاوت دیدگاههای ادبیات رسمی و غیررسمی میپردازد و از نوشتههای نیما و دیگر هنرمندان مثال میزند.
ازآنجاکه نویسنده در این کتاب به شعرها و شاعرانی پرداخته که مورد تأییدش بودند، بنابراین برخلاف نظر مخالفین نظرهایش در این کتاب بهدوراز هرگونه حب و بغض و تسویهحسابهای شخصی است.
فصل آخر کتاب در مورد اهمیت نیاز به منتقد، نقد ادبی و داشتن اطلاعات ادبی است.
براهنی در پاراگراف آخر کتاب در صفحهی آخر میگوید:
وظیفه ماست که ابتذالها را از بین ببریم ، بازارهای کاذب را نابود کنیم شیفتگیهای کاذب مردممان را نسبت به ادب خارجی و داخلی سطحی از ذهن آنها خارج کنیم حدود ادراک ادبی و هنری و انتقادی مردممان را گسترش دهیم و آنها را بهصورت مخاطبهای لایق خلاقیت ادبی و هنری درآوریم.
در پشت جلد کتاب (نشر آمین) این متن به چشم میخورد:
کیمیا و خاک، کتابی است در باب ماهیت و هویت اصلی ادبیات معاصر ایران. کتاب دریای متلاطمی از تئوریهای ادبی رضا براهنی است. ادبیات چیست؟ فرهنگ ملی چگونه مقولهای است ؟ بنیانگذاران فرهنگ و ادب معاصر ایران - جمالزاده، نیما یوشیج، هدایت، آل احمد، فرخزاد- با چه تصوری به جهان خود مینگریستند؟ معاصر بودن چگونه مفهومی است؟ ادبیات پایدار چه مشخصاتی دارد؟ رابطه ادبیات با تاریخ و اجتماع در کجاست؟ ادبیت ادبیات چگونه چیزی است؟ رابطه زمان با ادبیات چیست؟ اثر ادبی را چگونه باید خواند؟ ادبیات غرب از ادبیات شرق چه چیزهایی را گرفته، و حدود تأثیر ادبیات غرب بر ادیان شرق چیست؟ ادبیات ملی چیست و ادبیات جهانی کدام است؟
کیمیا و خاکی کوششی است در جهت پاسخ گفتن به این پرسشها. این کتاب مکمل طلا در مس و قصهنویسی، در اثر کلاسیک رضا براهنی در نقد و انتقاد و بررسی ادبیات است. امتیاز بزرگ کتاب حاضر در این است که براهنی دگر گونی فکری و ادبی خود را ضمن تشریح آثار دیگران بیان میکند. ازاینرو، این کتاب، نسبت به سایر کتابهای انتقادی براهنی، تحولی مهم به شمار میرود.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران