معّرفی کتاب «سوار باد» اثر «حسن فریدی»
نخستین بار در سال 1400 به چاپ رسید . داستان «سوار باد» روایت اشکان جوان است از زمان خدمت وظیفه در پادگان آموزشی ادامه خدمت در شهر زادگاه اشکان، دل بستن به «دریا»، آغاز جنگ، راهی جبهه شدن و پیوستن به رزمندگان، عملیات شبانه و آسیبدیدن اشکان. نویسنده توانسته است در کل داستان سیر حوادث را به خوبی کنار هم چیده و کار را به خوبی سامان دهد. کتاب در چهار بخش تنظیم شده است و پیوستگی حوادث در بخشهای مختلف منطقی و قابل فهم است.
دیگران مهم در رابطه با این کتاب چه گفته اند؟
به گفته ی حسین شاهین بناء منتقد کتاب نیوز: نویسنده سعی کرده با استفاده از واژگان و ضربالمثلهای بومی حال و هوای شهر زادگاه نویسنده، دزفول را برای خواننده به وجود بیاورد. داستان، روایتی است از انقلاب، جنگ و دلدادگی. دلدادگی دو جوان در غوغای هجوم دشمن. داستان تصمیمگیری در هنگامه نبرد، هنگامهای که باید دل به دریا سپرد و دلدادگی به «دریا» را فراموش کرد.
بخشی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانید:
خسته شد. نشست. تکیه داد به ساقه تنومند درختی که نمیدانست نامش چیست. به گونهای نشست که در معرض دید نباشه. احیاناً کسی آمد غافل گیر نشه. عادتش بود. احتیاط میکرد.
ذهن و خیال را یله کرد. آزاد و رها. تا پرواز کنه در کوه و دشت. در صحرا و جنگل. در بیابان و ریگزار. در رود و دریا. تا بوسه زند به شوق بر آسمان آبی! تا غوطه زند بر موج های خروشان . موج هایی که سر بر ساحل میکوفتن!
"کجاست عدالت؟ عدالت کجایی؟ کی اجرا میشه؟ کی اجرا میکنه؟ بهای آزادی چقدره؟ راسته که مردمانی به آزادی رسیدن؟ زندگی چیه؟ زندگی چیزی نیس جز پذیرفتن مسئولیت دردناک انتخابها مون!"
به فکر وخیال اجازه پرواز بیشتر نداد. اجازه پرسه زدن. مهارش کرد. به دست و پاش زنجیر بست!
"حالا وقت مناسبی برای این فکر و خیالها نیس. باید ببینم چرا طرف سر قرار نیومد؟ مشکلی پیش اومده؟ اتفاقی براش افتاده؟ دستگیر شده؟ نکنه وقتی تو سالن نبودم، آمده و رفته. نه، غیر ممکنه. حتمن نیومده؟ شاید اومده و خودشِ نشان نداده. خواسته منو امتحان کنه، ببینه سر قرار میام، نمیام. وقت بد بینی نیس. بدبینی کار دست آدم میده. به جایی میبَره که نباید رفت. منطقی اینه که بگم براش کاری پیش اومده، مشکلی پیش اومده. حالا چه کنم؟ اگه میتونستم به کوهی اعتماد کنم چه خوب بود. بچهی خوبیه. ولی عجوله. سریع عکس العمل نشون میده. بسیار اعتراض میکنه، شده، شتر نفت زده! انگشت نما! بدی کار اینه که باید یه تنه کار کنم. شاید هم خوبی ش. اگه اتفاقی افتاد. اگه لو رفتم، از خارج پادگان بوده، یا بی احتیاطی خودم. سهل انگاری. پس باید دقیق باشم. منظم. ایز گم کن. این طوری بهتره. تجربه س . تجربهای بکر، و دوست داشتنی!"
به آسایشگاه برگشت.
دربارهی « حسن فریدی »
حسن فریدی متولد سال 1339 یکی از پرکار ترین نویسنده های دزفولی است که از نظر سبک شناسی اویک نویسنده ی واقع گرا «رئالیسم » و کتاب « مرغ پاکوتاه گردن دراز » نخستین اثر او است . حسن فریدی نویسنده ی پرتلاش و محبوب دزفولی در سال 1377 به کمک چند نفر از دوستانش «انجمن قصه ی دزفول » را راه اندازی کردند.
دیگر آثار
از جمله آثار این نویسنده عبارتند از:
پلی که ساخته نشد
چه میگویی ننه کریم!؟
حقوق اقلیتهای دینی از نگاه اسلام
عفونتهای ژنیکولوژی
نسخه های متعدّد از کتاب " سوار باد "
کتاب «سوار باد » نوشتهی « حسن فریدی » تنها توسط انتشارات افراز در سال 1400 به چاپ یکم رسیده است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران