معّرفی کتاب «باخه یعنی لاک پشت» اثر «الهام اشرفی»
کتاب «باخه یعنی لاک پشت (مجموعه داستان)» اثر «الهام اشرفی» کتابی است با یازده داستان کوتاه که اتفاقاتی همراه با شخصیتهای مختلف در فضای آپارتمان نشینی رقم میزند و علاوه بر زندگی فردی در زندگی اجتماعی نیز با هم مرتبط میشوند.
نویسندهی این داستانها به وضوح نشان داده که در روایت و انتخاب واژه و حتی شخصیت پردازی بیشتر به دنبال کشف معنا و پیوند مفاهیم زیستی انسان است. این انتخاب و شهودی که این داستانها را شکل داده است شاید اساسی ترین ویژگی قلم و نگاه الهام اشرفی در داستانهایش باشد. این کتاب قابی از وضعیت حاکم بر تفکّر جامعهی ایرانی را در بُعد کوچکی ارائه میکند.
دیگران مهم دربارهی این کتاب چه گفته اند؟
به نقل از زهرا ایزدی منتقد :
«باخه یعنی لاکپشت کتابی کوچک و جمع و جور است که در یک نشست خوانده میشود. نمیتوان گفت بینقص است اما به عنوان اولین اثر از نویسنده، تجربهای موفقیتآمیز است.»
به نقل از خبرگزاری ایبنا :
«"باخه یعنی لاکپشت" یک پیشنهاد جدی برای مخاطبان داستانکوتاه است تا درباره پیوند میان کشف و شهود معنا و رسوخ دادنش در بطن داستان بتوانند طبع آزمایی و تجربهای تازه را شاهد و خواننده باشند. تجربهای که از فرط سادگی بخشهایی از آن میتواند تجربه خود آنها نیز باشد و برای نویسندگان جوان نقش درسنامهای برای روایت ساده و در عین حال جاندار برای داستاننویسی را ایفا کند».
به نقل از زهره مسکنی در کتاب نیوز:
«بعید به نظر میرسد خواننده با خواندن داستانهای این مجموعه به یاد صحنهای، محلی، شخصیتی یا واقعهای آشنا در زندگی خود نیفتد. قصههای این کتاب روایات ساده و آشنایی هستند که چون آینهای تمامنما، بازتابندهی رویدادهای همین جامعهاند.»
بخشی از کتاب
قسمتهایی از کتاب:
«من عاشق همسایهٔ واحد روبهروییام هستم. یادم نیست از چه تاریخی، ولی یادم است از همان روزی بود که غروب روز تعطیلیای صدای همایون شجریان از خانهاش میآمد که: «چرا رفتی، چرا؟ من بیقرارم...» و احساس کردم مرد همسایه گریه میکند. یا شاید هم من دوست داشتم که فکر کنم او گریه میکند؛ که یعنی بااحساس است، که یعنی دلش تنگ کسی است که رفته و شاید من بتوانم جای او را که رفته برایش پر کنم.
حالا که اینجا نشستهام مدتی است تصمیم گرفتهام از انزوای خودخواستهٔ خودم بیرون بیایم. هفتهای دو سه شب که از سرِ کار به خانه برمیگردم، قبل از اینکه به خانهام بروم میآیم به حیاط مجتمع. قبلاً در ورودی مجتمع را که باز میکردم و وارد حیاط میشدم و میدیدم بچهها مشغول بازی هستند سریع وارد پارکینگ میشدم و بعد آسانسور و بعد واحد دنج خودم.
دلیل آشتیکردنم با حیاط رسیدگی همسایهها و مدیر ساختمان به آن هم بود. چند ماه پیش از هر واحد سیصدهزار تومان گرفتند و چند درخت و گل و گلدان و دو نیمکت فلزی مثل توی پارکها گذاشتند توی حیاط. اوایل که به حیاط میآمدم بچهها نزدیکم نمیشدند، ولی تازگیها باهام دوست شدهاند. شاید چون فکر میکنند من که همقدشان هستم لابد همسنشان هم هستم.
امشب اما حیاط ساکت است. شاید چون جمعه است و همه مهمانیای جایی رفتهاند. بهتر. شوری اگر بود بهش زنگ میزدم بیاید پایین. کمی میلرزم، اما سکوت این عصر اردیبهشتی به سرمایش میارزد.»
دربارهی «الهام اشرفی»
الهام اشرفی متولد سال 1360، نویسندهی ایرانی می باشد. او که روزنامه نگار، نویسنده، منتقد ادبی و ویراستار نیز هست، به تازگی آثار در خور توجهی از خود به چاپ رسانده است. او در سبک نوشتاری خود به دنبال فرمالیستی نیست بلکه بیشتر به دنبال انتقال معنا و مفهوم اثر است.
دیگر آثار «الهام اشرفی»
ویراستاری کتاب های:
دلی که نداشتی
نمایشنامهی گلوریا
لطفاً اینجا پارک نفرمایید
فردا در نبرد به من بیندیش
و داستان کوتاه "در کتاب دیوانه صدایم میکنند"
از جمله آثار این نویسنده است.
نسخه های متعدّد از کتاب "باخه یعنی لاک پشت"
کتاب «باخه یعنی لاک پشت» نوشتهی «الهام اشرفی» توسط انتشارات نیستان در سال 1399به چاپ یکم رسیده است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران