معرفی کتاب «چشمان تاریکی» اثر «دین کونتز»
کتاب «چشمان تاریکی | به انگلیسی: The Eyes of Darkness»، اثر «دین کونتز | به انگلیسی: Dean Koontz» است که نخستین بار در سال «1981» به انتشار رسید. این کتاب داستان زندگی مادری است که فرزندش را به همراه گروهی به سفر میفرستد و آن گروه بدون هیچ دلیلی از بین میروند. این کتاب، جزء رمانهای جذاب، پرماجرا و دلهرهآور است که شباهت زیادی به داستان شیوع کرونا دارد.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از Seattle Times: دین کونتز متخصص سبک نثر است و شاعرانگیاش بر شرارت و تنش میافزاید. او کاراکترهایی با ژرفا و غنای غیرمعمول میآفریند.
به نقل از New York Times Book Review: نثری لغزان و توهمآور، نویسندگان جدی ممکن است با بهرهگیری از تکنیک او خوب عمل کنند.
به نقل از Suspense Magazine: در هر صنعتی، هنرمندانی حضور دارند که نه تنها فراموش نشدنیاند بلکه از مهارت خود بهتر از بقیه آگاهند. دین کونتز در میان این صنعتگران است.
به نقل از Los Angeles Times: کونتز همواره قدرت توصیفی نزدیک به دیکنز داشته و توانایی این را دارد که ما را از یک صفحه به صفحهای دیگر بکوبد. در این زمینه رماننویسان معدودی به پای او میرسند.
به نقل از Publishers Weekly: کونتز شاید بهتر از هر رماننویس دیگری میتواند داستانهای تخیلی مناسب با حال و هوای آمریکا بنویسد... رمانهایی که به واقعیت و سرسختی پلیدیهای و همچنین قدرت خوبیها اعتراف میکنند که هرچه به سمت تعالی میروند در مقیاس وسیعی سرگرم کنندهاند.
به نقل از ناهید هاشمیان، مترجم کتاب: این کتاب مستقیماً درباره کرونا نیست اما درباره تحقیقات روی ویروسی است که در ووهان چین به وجود آمده است. دین کونتز نویسندهی کتاب است. او در نسخه اولیه سال 1981 مکان این آزمایشگاه را در روسیه نوشته، اما با پایان جنگ سرد در بازنویسی مجدد رمانش در سال 1989 محل آن را به ووهان چین تغییر داده است.
بخشی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانید: «تینا از اینکه دنی فهمیده بود آنها مشکل دارند، ناراحت بود، اما نمیخواست مشکلاتش را با او در میان بگذارد. چه میتوانست بگوید؟ «دنی جان نگران چیزهایی که شنیدی نباش. پدر دچار بحران هویت شده. مثل یک الاغ رفتار میکند، اما بالاخره میگذرد...»
تینا هیچ حرفی با دنی نمیزد، مشکلاتش با مایکل را برای او توضیح نمیداد. فکر میکرد مشکل آنها موقتی است و بالاخره حل میشود. او آن موقع هنوز مایکل را دوست داشت و امیدوار بود دوباره زندگی خوبی داشته باشند. شش ماه بعد او و مایکل از هم جدا شدند و پنج ماه بعد هم طلاق گرفتند.
تینا در آن نیمه شب باید به جستجوی خود ادامه میداد. جستجو برای سارقی که به نظر میرسید مانند شبهای دیگر خیالی بوده است. در اتاق دنی را باز کرد. چراغ را روشن کرد و یک گام به عقب برداشت. هیچکس آنجا نبود. اسلحه را جلوی خود نگه داشت و به کمد نزدیک شد. لحظهای تردید کرد، اما در را با یک حرکت سریع باز کرد. کسی آنجا پنهان نشده بود. با وجود صدایی که شنیده بود، در خانه هیچکس به جز او نبود. به محتویات کمد خیره شد. کفشهای پسرانه، شلوارهای جین، لباسهای راحتی، پیراهن، ژاکت، کلاه بیسبال آبی تیم دادجر، کت و شلوار کوچک آبی که دنی در مناسبهای خاص پوشیده بود... همه آنجا بودند. بغضی راه گلویش را بست. در را بست و عقب عقب رفت.
اگرچه از تشییع و تدفین دنی بیش از یک سال گذشته بود، اما او هنوز نتوانسته بود وسایل دنی را دور بریزد. تماشای بیرون رفتن وسایل او، حتی دردناکتر از تماشای پایین رفتنش به عمق گور به نظر میرسید. لباسها تنها چیزهایی نبودند که او نگه داشته بود. کل اتاق او دقیقاً همانطوری حفظ شده بود که دنی آن را ترک کرده بود. تختواب مرتب شده بود و تصاویر هنرپیشههای فیلمهای تخیلی و اکشن با چینهای پیشانیشان جابهجا دیده میشدند. بیش از صد جلد کتاب به ترتیب حروف الفبا در پنج قفسه چیده شده بود. میز تحریرش آن گوشه بود. حتی تیوبهای چسب، بطریهای مینیاتوری رنگارنگ و انواع ابزار ساخت مدل در نیمی از میز در ردیفهای مرتب قرار گرفته بودند. نیمه دیگر میز خالی بود و منتظر شروع کارهای تازه به نظر میرسید. نه مدل هواپیماهای مختلف دیده میشد و سه هواپیما از سقف آویخته شده بود. دیوارها با سه پوستر از ستارههای تیمهای بیسبال و هیولاهای شرور فیلمهای ترسناک که دنی با دقت انتخاب کرده و چسبانده بود، تزئین شده بودند.»
درباره «دین کونتز»
دین کونتز در 9 ژوئیه سال 1945 در پنسیلوانیا به دنیا آمده است. او در سال آخر دانشگاه، برندهی مسابقهی داستان خیالی Atlantic Monthly میشود و همین امر سبب میشود که در زمینهی نویسندگی فعالیت خود را آغاز کند. در حال حاضر دین کونتز به همراه همسر و دو فرزندش در جنوب کالیفرنیا زندگی میکند.
دیگر آثار «دین کونتز | به انگلیسی: Dean Koontz»
دین کونتز آثار فراوانی دارد که عبارتند از:
بچه گربه، این حصار، بازتابنده، بعضی از مناقشات مناقشه، داستان معجزهای است هرگز، رویای ایبسن، از دوران کودکی، داستان به خورشید، عشق 2005، نرم زدن اژدها، کودکان روانگردان، تخت دوازدهم، تلاش ستاره، ترس این مرد، سقوط ماشین رویایی، موز، صورت در شکم او، اژدها در زمین، داستان کیه که اجرا میشود، معبد غم و اندوه، در سپر، آویزان، دروازه جهنم، سمفونی تاریکی، تاریک جنگل، ضد انسان، کتاب راهنمای زندگی در زیرزمین، جامعه خوک، نرمبیگ اژدها، جادوگر سرخ، تخیل، رمز و راز گوشت او، نمایشگاه جهانی خوب، کمان خرگوش، یک دست سوم، میراث ترور، جادوگر خاردار، برونو، جادوگر، دزد زمان، کودک شیطان، تاریکی در روح من، تاریکی تابستان، کودکان طوفان، گوشت در کوره، چیس، موز در دره روستای جهانی، آلترابوی، کیهانی گناه، سلاح وحشتناک، شکسته، دانه شیطان، گرگ در میان ما، زمین خالی از سکنه، آویزان کردن، رقص با شیطان، خطر خون، بیدار شدن به تندر، کودک بیگناه، خاکستری، محاصره، پس از آخرین مسابقه، شب طوفان، ماسه، دیوار ماسک، سفر کابوس، خواب بلند، تهاجم، زندان یخ، لرزهی شب، چشمانداز، صورت از ترس، کلید به نیمه شب، زمزمه، صدای شب، ماسک، چشمان تاریکی، خانه تندر، فانتوم، چشم گرگ و میش، درب تا دسامبر، غریبهها، کدو تنبل سیاه، جهانی عجیب و غریب، در تاریکی، تماشاچیان، سایه آتش، بزرگراه قبرستان، گرگ و میش از سحر، داستان خانم آتیلا هون، بازجویی، خادمین گرگ و میش، رعد و برق، افسانه برای همه قرون، نیمه شب، به دام افتاده، محل بد، آتش سرد، آقای قتل، اشک اژدها، زمستان زمستان، رودخانههای تاریک قلب، بزرگراههای عجیب، بزرگراههای عجیب و غریب، شدت، دوقلو سانتا، دانه شیطان، بازمانده تنها، هیچ چیز ترس، غرق شدن در شب، فانتوم، حافظه دروغین، رودخانه سیاه، از گوشه چشم او، یک درب دور از بهشت، کتاب دروازه آدم خندهدار و هیچ چیز بدتر، با نور ماه، صورت، عجیب توماس، یک تعطیلات هر روز، غم و اندوه حساب شده، گرفتن، طول عمر، روبات سانتا، زندگی خوب است! درسهای زندگی شاد، پسر شوهری، سرعت، شهر شب، کریسمس خوب است، فرانکنشتاین دین کانتز، شوهر، برادر عجیب، پسر خوب، ساعتهای عجیب و غریب، در عجیب و غریب ما اعتماد، سعادت به شما، زندگی کوچولو کوچک، هرگز، چه کسی سگ، بدون نفس، تاریکی در خورشید، عجیب و غریب در کنار ما است، چیزی که شب میداند، ارواح از دست رفته، شهر مرده، خیابان سایه 77، دین کانتز هرگز، هرگز، ترس هیچ چیز، ذهن ماه، خانه عجیب، آخرالزمان عجیب، عمیقاً عجیب، بیگناه، شما قصد دارید با هم همکاری کنید، از آنا بپرسید، همسایگان، عجیب و غریب سنت، شهر، آخرین نور، ساعت نهایی، اشلی بل، گوشه سکوت، جایگاه شوم، کثرت و سنگدل.
کتاب «چشمان تاریکی» برندهی چه جایزهای شد؟
کتاب چشمان تاریکی جزء کتابهای برگزیده و پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفت.
بهترین نسخه کتاب «چشمان تاریکی»
انتشارات نیستان با ترجمهی ناهید هاشمیان، نشر نگاه مترجم زهره مهرنیا، انتشارات هزار افسان مترجم میثم فرجی و نشر آثار برات ترجمهی محمدرضا حبیبی کتاب چشمان تاریکی را به چاپ رساندهاند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران