loader-img
loader-img-2

قصه های زاگرس نوشته منصور یاقوتی انتشارات شباهنگ

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب «قصه‌های زاگرس» اثر «منصور یاقوتی»

کتاب قصه‌های زاگرس اثر "منصور یاقوتی" که اولین بار درسال 1399 به چاپ رسیده است.او نیز بیش از 30 عنوان کتاب را به چاپ رسانده است که نمایانگر پرشورو صادقانه ی جغرافیای فرهنگی سرزمین میباشد . همینطور بیشتر کتاب های او توسط انتشارات معروف به چاپ رسیده و دارای جوایز نیز میباشد . کتاب قصه های زاگرس الهام گرفته شده از سه کتاب قبلی خود با نام های (پرنده غریب زاگرس -آتش و آواز-تنها‌ تر از ماه) است.این کتاب بیانگر شرایط اقلیمی، فرهنگی و بومی  افرادی است که در ناحیه ی زاگرس زندگی میکنند . او این کتاب را به صورت 53 داستان کوتاه به گرد اورده است.

 

بخشی از کتاب

آهنگر جوان و پسر کوچکش از دیدن شیر سیر نمی شدند. هر غروب که پسر از مدرسه برمی گشت، آهنگر کار را می خواباند و همراه با هم به پارک شهر می رفتند، جایی که «پهلوان» شیر را به نمایش می گذاشت.

قفس شیر تنگ بود. به زحمت توی آن بالا و پایین می کرد. به سختی میان آن چرخ می خورد هر بار که برمی گشت گوشه ای از چهره اش به میله های آهنی قفس می خورد. یک دو جای صورتش زخمی شده بود. شیر جوان و قبراق و نیرومند بود با عضلات و پنجه های درشت و قدرتمند که نیروی شگرف در تار و پودش در پیچ و تاب بود. یال کوتاهی داشت و چشمانش درشت و زرد رنگ و بدنش کم مو بود و دم بلندش به کف قفس می رسید. گرده اش کمی خمیده بود و کمر باریکش در تناسب کامل و هماهنگی موزون با آن شانه ها و دست های ستبر می نمود.

شیر هیچ گاه میان قفس احساس آرامش نمی کرد. بی تاب و خشمگین قدم می زد و خنده و هیاهوی جمعیت را نمی‌توانست تحمل کند و بر سر آن ها چنان می غرید که بند بند تن جماعت را به لرزه می انداخت. جمعیت با غرش شیر از وحشت عقب می کشیدند و در حین عقب نشینی از ترس همدیگر را زیر دست و پا می انداختند.

در این حال «پهلوان» میله ای آهنی برمی داشت و با ژستی پهلوانانه به سوی قفس حمله می برد و میله را محکم بر دیواره آهنی و شبکه شبکه قفس می کوبید. شیر، سرش را روی دست هایش می گذاشت و حالت حمله می گرفت و دهان بزرگش باز می شد و از خشم بر سر «پهلوان» نعره برمی داشت.

پهلوان می گفت:

-نمی شه بهش اعتماد کرد. یه دف از این سوراخی با پنجه رو سرم کوبید و خون تمام ریشم را قرمز کرد.

 

درباره‌ی «منصور یاقوتی»

منصور یاقوتی در 5 اسفند 1327 در روستای کیوه‌نان شهرستان در استان کرمانشاه در خانواده‌ای کرد زبان به دنیا آمد. پس از مهاجرت خانواده‌اش به شهر کرمانشاه در 7 سالگی، تحصیلات ابتدائی در مدرسه داریوش در کرمانشاه و دوران دبیرستان را در مدرسه کزازی گذراند و موفق به دریافت دیپلم ادبی شد. پس از آن به عنوان سپاهی دانش به روستاهای کردنشین کرمانشاه رفت و به آموزگاری پرداخت. مهرماه 1350 به صورت رسمی به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و پس از پنج سال فعالیت به عنوان آموزگار روستا، در شهر کرمانشاه به تدریس در مدرسهٔ حسینعلی گویا پرداخت.همچنین او از دوران نوجوانی علاقه ی زیادی به داستان نویسی داشته است سپس نخستین مجموعه داستانی اش را با عنوان (زخم) درسال 1350 ودر انتشارات شبگیر به چاپ رسانده است.

 

دیگر آثار «منصور یاقوتی»

از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به زخم،گل خاص،کودکی من،داستان‌های آهودره،با بچه‌های ده خودمان،سال کورپه،پاجوش،زیرآفتاب،چراغی بر فراز مادیان کوه،دهقانان،افسانه‌هایی از ده نشینان کُرد،یادداشت‌های یک آموزگار،مردان فردا،نگاهی به آثار درویشیان،گامی به پیش،توشای پرنده غریب زاگُرس،افسانه سیرنگ،تنهاتر از ماه،بن‌بست،داستان‌های آهودره،پری چل گیس،برزونامه،هستی‌شناسی فهم،مادیان چهل کره چشم هیچکاک،حماسه بابک،خرچنگ بلند پرواز،آیین یارسان در اساطیر اقوام کُرد اشاره کرد.

 

نسخه‌های متعدد کتاب قصه‌های زاگرس:

کتاب قصه های زاگرس در ژانر داستان های کوتاه ایرانی اولین بار درسال 1399 وتوسط انتشارات شباهنگ در 408 صفحه به چاپ رسیده است.

 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "قصه های زاگرس" می نویسد