معرفی کتاب «ساندویچ ژامبون» اثر «چارلز بوکوفسکی»
کتاب «ساندویچ ژامبون | به انگلیسی: Ham on Rye»، اثر «چارلز بوکوفسکی | به انگلیسی: Charles Bukowski» است که نخستین بار در سال «1982» به انتشار رسید. چارلز بوکوفسکی این کتاب را به گونهای نوشته است که تصویری صادقانه، بدون تعارف، بسیار خندهدار و سرگرمکننده از بزرگ شدن شخصیتی بیگانه با دنیای پیرامون را در روزهای رکود بزرگ اقتصادی شرح میدهد. این کتاب در حقیقت یک شبه اتوبیوگرافی و طنزی سیاه و تلخ میباشد که به همهی پدرها تقدیم میشود.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از The Guardian: بامزه و صادقانه.
به نقل از Bukowski Quotes: سرشار از لحظاتی جسورانه، بامزه، ژرف و غیرمنتظره.
بخشی از کتاب
جملاتی از کتاب: «اغلب از پدرم بابت بیرون رفتن با فرنک کمی کتک میخوردم، اما فهمیدم که من به هر حال سهمیه کتکم را خواهم داشت پس بهتر است کارهایی که دوست دارم انجام بدهم.
خیلی خب خدا، فرض میکنیم تو واقعاً مرا در این شرایط قرار دادهای تا امتحانم کنی. تو مرا با مشکلترین امتحانها یعنی پدر و مادر و جوشهایم به آزمون کشیدی. فکر کنم امتحانت را قبول شدم... کشیش به ما گفت که هیچ وقت شک نکنید. به چی شک نکنم؟ همیشه بیش از حد به من سخت گرفتهای، پس من ازت میخواهم که بیایی پایین و شک مرا برطرف کنی!
مشکل اینجاست که همیشه انتخاب تو از بین دو تا بد است. مهم هم نیست که کدام را انتخاب کنی، هر کدامشان ذرهای از تو را میخورند تا آنجا که دیگر چیزی باقی نماند. بیشتر آدمها در بیست و پنج سالگی تمام میشوند. و بعد تبدیل میشوند به ملتی بیشعور که رانندگی میکنند، غذا میخورند، بچهدار میشوند، و هر کاری را به بدترین شکلاش انجام میدهند. مانند رای دادن به کاندیدای ریاست جمهوریای که آنها را یاد خودشان میاندازد.
هیچ کس وضعیتاش را عوض نمیکرد. ما همین بودیم، طور دیگری هم نمیخواستیم باشیم. همهمان از خانوادههای افسردهای آمده بودیم و اغلبمان هم سوءهاضمه داشتیم، و با این حال خیلی گنده و قوی بودیم. به نظرم، بیشتر ما خردک محبتی از خانوادههایمان دیده بودیم و بنابراین از کسی مهربانی و عشق گدایی نمیکردیم. بیشتر شبیه یک جک بودیم، اما مردم مراقب بودند جلویمان نخندند. طوری بودیم که انگار خیلی زود بزرگ شدهایم و از بچه بودن حوصلهمان سر رفته است. برای بزرگترهایمان هیچ احترامی قائل نبودیم. مثل پلنگی بودیم که گری گرفته باشد.»
درباره «چارلز بوکوفسکی»
یکی از شاعران و داستاننویسان آمریکایی، هاینریش چارلز بوکوفسکی نام دارد که در 16 آگوست 1920 در شهر آندرناخ آلمان متولّد شده است. خانوادهی او پس از فروپاشی اقتصادی آلمان در پی جنگ جهانی اول، به بالتیمور نقل مکان کردند. بوکوفسکی در دانشگاه لسآنجلس تحصیل کرده و در دورههای هنر، روزنامهنگاری و ادبیات شرکت کرده است. او به مدت دو سال و نیم به عنوان پستچی فعالیت میکرد و در سال 1955 بر اثر زخم معده بستری شد. مجلهی تایمز در سال 1986، بوکوفسکی را (قهرمان فرودستان آمریکایی) نامید. او سرانجام در 9 مارس 1994 به دلیل سرطان خون درگذشت و عبارت (تلاش نکن) روی سنگ قبر او حک شده است.
دیگر آثار «چارلز بوکوفسکی | به انگلیسی: Charles Bukowski»
چارلز بوکوفسکی آثار فراوانی دارد که عبارتند از:
پستخانه، هزارپیشه، زنها، ساندویچ ژامبون، موسیقی آب گرم، هالیوود، عامهپسند، از چند قدمی یک تیمارستان، نعوظها و انزالها، زیباترین زن شهر، داستانهای جنون معمولی، عشق سگیست از جهنم، خوششانسها، نگران نباش، ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند، حکایتهایی از دیوانگیهای روزمره، برای من غمگین نشوید، اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات میزیست، یادداشتهای پیرمرد کثیف، آدمکشها، سوختن در آب غرق شدن در آتش، پیش به سوی قرن بیستویک، و آنگاه خدا عشق را آفرید، آویزان از نخ، شاعری با یک پرنده آبی، یک شعر تا حدودی مندرآوردی، قلب من را در دستانش میگیرد، ایستگاه آتشنشانی، شاید فردا، شما در مواقعی آنقدر تنها میشوید که منطقی است، شعرهای آخرین شب زمین، وضعیت مستمر و طوفان برای زندهها و مردگان.
بهترین نسخه کتاب «ساندویچ ژامبون»
کتاب ساندویچ ژامبون توسط انتشارات نگاه با ترجمهی علی امیر ریاحی به چاپ رسیده است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران