معرّفی کتاب «ایستگاه گورخوان» اثر «سعیده شفیعی»
کتاب «ایستگاه گورخوان» اثر «سعیده شفیعی» کتابی است که دربردارندهی ده داستان کوتاه با پایان باز که این انتخاب را به عهدهی مخاطب میگذارد تا پایان داستانها را در ذهن خویش رقم بزند. این کتاب که مجالی در اختیار نویسنده گذاشته تا دغدغه ها و ایده های خود را برای خواننده به نمایش بگذارد با بهرهگیری از فضاسازی بومی و سادگی و زیبایی هرچه تمامتر توانسته است داستان نویسی مدرن و کلیشهای بگذرد و به رنجها و دردهای بشریت بپردازد. این کتاب روایت کننده اتفاقاتی است که در شرایط مختلف انسان را تحت تاثیر قرار میدهد و محصور به قید زمان و مکان نیست.
از عناوین برخی از داستان های این کتاب میتوان به «قاصدک»، «بافهکنفی»، «غلط املایی»، «چای ترش» و «ایستگاه گورخوان» اشاره کرد.
دیگران مهم دربارهی این کتاب چه گفته اند؟
به نقل از "منصوره رضایی" مدرس و منتقد ادبی:
«تنوع مضمون یکی از شاخصههای این اثر است که بیشتر حالت رئال و واقعی دارد. در این کتاب کمحجم مضامین متنوعی کار شده است که اغلب اجتماعی و برای مخاطب ملموس اند، اما نویسنده موضوعات مختلفی را در داستانها گنجانده است و حوزههای مختلفی را تجربه کرده است.»
به نقل از جامعه تحلیلی خبری الف :
«داستانهای این مجموعه مثل عکسهای کودکی، نوجوانی و جوانی فردی ست که به طور پراکنده در یک آلبوم جمعآوری شده».
بخشی از کتاب
قسمتهایی از کتاب:
«موهایش از زیر روسری بیرون زده و تا نیمهی کمرش را میپوشاند. سه دکمهی پایین مانتوش را باز کرده بود تا راحتتر بتواند جلو برود و میان کاکوتیها بچرخد. برگهای نازک و کوچک کاکوتی را میچید و مشت پر از برگش را در گونی میریخت. از بقیه دخترها سریعتر کار میکرد. پشت سرش هیچ کاکوتی روی زمین نمانده بود. صورتش گلانداخته بود؛ رنگ مانتوی گلبهیاش. رضا رو به پسرهایی که دورتر به دنبال هم میدویدند فریاد کشید و دوباره نشست میان کاکوتیها، روبروی طاهره. چشمهایش در سایه کلاه حصیری برق میزد. کاکوتی میچید و میریخت داخل یکی از گونیهایی که به کمر شلوارش بسته بود و زیرچشمی به طاهره نگاه میکرد. صورتش پر بود از جوشهای ریز. پشت لب و کنار گوش موهای بلند درآورده و صورتش را زشت کرده بود. یکی از دخترها آمد تا نزدیک طاهره: «مامانم میگفت دیروز...» طاهره بلند شد و کمی آنطرفتر، پشت به او کنار بوتهی کوچکی نشست. موهای قهوهایش در تابش آفتاب روشن شده و میدرخشید. رضا سر بلند کرد و نگاهش در خرمن موها ماند.»
دربارهی «سعیده شفیعی»
سعیده شفیعی متولد سال 1362 می باشد نویسنده روزنامه نگار و نهاد گرا است و از شاگردان داوود غفارزادگان در دورهی پیشرفته داستان کوتاه بوده است . سعیده شفیعی فارغالتحصیل کارشناسی ارشد اقتصاد و به صورت داوطلب در حوزهی اهدای کتاب فعالیت میکند.
دیگر آثار «سعیده شفیعی»
از جمله آثار این نویسنده میتوان به عناوین زیر اشاره کرد:
"دختر پیچ"
"چشمه"
"نقش مجاز در پیامهای بازرگانی" - سال 1400
"مطالعات پشتیبان نقشه راه تحول گروه اقتصاد شهری و درآمد پایدار" - سال 1395
"گزارش وضعیت و کیفیت خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران" - سال 1394
نسخه های متعدّد از کتاب "ایستگاه گورخوان"
کتاب «ایستگاه گورخوان» نوشتهی «سعیده شفیعی» توسط انتشارات نیستان در سال 1397 به چاپ اول رسیده است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران