معرفی کتاب «آواز ملکه» اثر «ویکتوریا اویارد»
کتاب «آواز ملکه | به انگلیسی: Queen Song»، اثر «ویکتوریا اویارد | به انگلیسی: Victoria Aveyard» است که نخستین بار در سال «2015» به انتشار رسید. این کتاب، جزء رمانهای فانتزی و تخیلی مجموعه شش جلدی ملکهی سرخ ویکتوریا اویارد است که داستان زندگی ملکه کوریان را روایت میکند.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از Harper Collins: حیرتانگیز.
به نقل از Hachette: اثری جذاب که طرفداران رمانهای (عطش مبارزه) و (ناهمتا)، عاشقش خواهند بود.
به نقل از Sci-fi Now: گردبادی از پیچ و خمهای داستانی.
بخشی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانید: «پدرش براساس عادت، با این کارش موافق نبود. یک دختر نقرهای از یک خاندان برتر و اشرافزاده نباید انگشتانی غرق در روغن موتور، ناخنهایی که با ابزار قرض گرفته شده شکستهاند، یا چشمانی پرخون داشته باشد که به خاطر شبهای بسیار بیداری برای خواندن کتابهای نامناسب این گونه شدهاند. اما هرس جیکس هر بار که صفحه نمایش اتاق نشیمن عمارت خراب و برفکی میشد، همهی این ترس و بدگمانیهایش را فراموش میکرد.
درستش کن، کوری، درستش کن. کورین هر بار همان کاری که از او خواسته شده بود را انجام میداد به امید این که این بار دیگر میتواند پدرش را راضی کند. اما هر بار پس از چند روز به تمام تعمیراتش نیشخند زده میشد و همهی کارهای خوبش فراموش میشد.
از رفتن پدرش به پایتخت برای کمک به عموی کورین، بزرگخاندان جیکس، خوشحال بود. این جوری میتوانست تولدش را با کسانی که واقعاً دوستشان داشت بگذراند. یعنی برادرش، ژولیان، و سارا اسکونوس، که مخصوصاً به خاطر این رویداد برگشته بود. کورین با دیدن دوست عزیزش با خودش فکر کرد هر روز داره زیباتر میشه. ماهها از آخرین دیدارشان میگذشت، زمانی که سارا پانزده ساله شد و برای همیشه به شورای سلطنتی رفت. در حقیقت زمان خیلی زیادی نگذشته بود، اما دخترک به همین زودی متفاوت و هشیارتر به نظر میرسید. استخوانهای گونهاش که به طرز بیرحمانهای زیر پوستش برآمده بودند، از قبل پریدهتر به نظر میرسیدند، انگار که خونشان کشیده شده باشد. و چشمان خاکستریاش، که قبلاً مثل ستارگان میدرخشیدند، حالا تیرهتر و پر از سایه به نظر میرسیدند. اما لخندش مثل تمام اوقاتی که اطراف فرزندان خاندان جیکس بود، راحت بر لب میآمد.
کورین میدانست که در حقیقت باید گفت در اطراف ژولیان و برادرش هم همینطور بود، لبخندی پهن میزد و در فاصلهای از او میایستاد که هیچ پسری که علاقهمند نباشد این کار را نمیکند. ژولیان شدیداً مواظب حرکاتش بود، و کورین هم شدیداً مواظب برادرش بود. ژولیان هفده ساله، برای خواستگاری کردن زیادی جوان نبود و کورین حدس میزد در ماههای آتی، این کار را خواهد کرد.
ژولیان به خودش زحمت کادوپیچ کردن هدیهاش را نداده بود. بدون این کارها هم زیبا بود. جلدش چرمی بود، به رنگ زرد طلایی و خاکی خاندان جیکس، و تاج سوزان نورتا که روی جلدش جک شده بود. هیچ عنوانی جلو یا کنار کتاب نوشته نشده بود و کورین میدانست که هیچ کتابچهی راهنمایی بین صفحاتش مخفی نشده است. کمی اخم کرد.»
درباره «ویکتوریا اویارد»
یکی از نمایشنامهنویسان، فیلمنامهنویسان و نویسندگان داستانهای نوجوان و فانتزی آمریکایی، ویکتوریا اویارد نام دارد که در 27 ژوئیه سال 1990 متولّد شده است. او دارای مدرک لیسانس هنرهای زیبا در فیلمنامهنویسی از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی میباشد.
دیگر آثار «ویکتوریا اویارد | به انگلیسی: Victoria Aveyard»
مجموعه ملکه سرخ، شمشیر شیشهای، قفس پادشاه، طوفان جنگ، آواز ملکه، زخمهای فولادین و تاج شکسته از دیگر کتابهای ویکتوریا اویارد هستند.
کتاب «آواز ملکه» برندهی چه جایزهای شد؟
رمان آواز ملکه جزء پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفته است.
بهترین نسخه کتاب «آواز ملکه»
انتشارات کتابسرای تندیس با ترجمهی محمد صالح نورانیزاده کتاب آواز ملکه را منتشر کرده است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران