معرفی کتاب «آتشبازی» اثر «ریچارد فورد»
کتاب «آتشبازی | به انگلیسی: Rock Springs»، اثر «ریچارد فورد | به انگلیسی: Richard Ford» که نخستین بار در سال «1987» به انتشار رسید. این کتاب شامل تعدادی از داستانهای کوتاهی است که نحوهی زندگی در غرب را روایت میکند و به امیدها، یأسها و تنهاییهای مردم میپردازد. داستانهای این کتاب بیشتر درمورد پدر و مادرنی است که با مشکلات عجیبی روبهرو هستند و این موضوع بر سرنوشت فرزندانشان هم تأثیر گذاشته است.
عناوین داستانهای این کتاب عبارتند از: راک اسپرینگز، گریت فالز، دلدادهها، بچههای امپراطوری، مردن از سرما، خوشبینها، آتشبازی و کمونیست.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از The New York Times: خیره کننده.
به نقل از Joyce Carol Oates, author: کتاب آتشبازی، شاعرانگی رئالیسم است.
به نقل از The Times: این اثر جایگاه فورد را در زمرهی برترین نویسندگان آمریکا به تثبیت میرساند.
بخشی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانید: «سیمز و زنش مارج سوار قطار بودند و داشتند از خانهشان در اسپوکن به سمت ماینات میرفتند. ساعت پنج شیفت مارج تمام شده بود و از اسپوکن راه افتاده بودند. حالا ساعت از نه گذشته بود و بیرون، پشت پنجره، جز سیاهی مطلق چیزی به چشم نمیآمد. سیمز کوپهی دربست گرفته بود. مارج گفته بود تا قبل از ساعت نه میرود در کوپه بخوابد. اما هنوز نرفته بود. کمی قبل، سیمز را ترغیب کرده بود چیزی باهم بنوشند.
مارج، همچنان که خودکار را لای انگشتهایش میچرخاند، گفت: از چه جور مرگی بیشتر از همه بدت میآد؟ سرش را کرده بود توی مجلهی جدولی که روی صندلی جامانده بود. سختترین جدول را حل کرده و بعد رفته بود سراق تست صفحهی بعد که برای پیشبینی تعداد سالهای عمر افراد طراحی شده بود. باید به چند سؤال معین پاسخ میدادی و بنا بر امتیازهایی که میگرفتی، مدت عمرت به دست میآمد. مارج میخواست ببیند خودش بیشتر زنده میماند یا سیمز. به سیمز گفت: این تست واقعاً روشنگره. البته مطمئم خودت قبلاً بهش فکرد کردهای. خوب میشناسمت. و به او لبخند زد.
سیمز گفت: این که از فرط ملال بمیرم. بعد به سیاهی یکدست مونتانا چشم دوخت که هیچچیز در آن پیدا نبود. نه نوری، نه جنبشی. قبلاً هیچوقت به آنجا نیامده بود.
مارج گفت: خب، جوابی که دادی میشه گزینه ث خوبه. ده امتیاز داره. من هم ده امتیاز دارم چون گزینهی هیچکدام رو انتخاب کردم. شمارهای را یادداشت کرد و ادامه داد: به این میگن یه تست روانشناختی درست و حسابی. اگه همهی جوابهات ث باشه، تا ابد زنده میمونی.
سیمز جواب داد: اصلاً دوست ندارم اینطوری بشه.
جلو آن واگن که کار کافه را میکرد، چند نظامی یونیفرمپوش هیاهوی زیادی به راه انداخته بودند. ورق بر میزدند. در قوطیهای آبجو را باز میکردند. روی صندلیهایشان خم میشدند و بلندبلند با هم حرف میزدند و میخندیدند.
هرازگاه صدای قاهقاه خنده بلند میشد و یکی از نظامیها برمیگشت و نیشخند زنان به ته واگن نگاه میکرد. سیمز دید دو نفر از سربازها زناند و بیشتر این بساط برای این است که آن دو را بخندانند تا شاید فرصتی فراهم شود و به وصال یکیشان برسند.
مارج جرعهای از لیوانش خورد و مجله را زیر چراغ پرنور جابهجا کرد: خب عزیزم. ترجیح میدی توی کشوری زندگی کنی که آمار خودکشی توش زیاده یا توی کشوری که آمار جنایتش بالاست؟ چه سؤال مسخرهای، نه؟»
درباره «ریچارد فورد»
ریچارد فورد در 16 فوریه سال 1944 در جکسون میسیسیپی به دنیا آمده است و جزء رماننویسان آمریکایی محسوب میشود. او در سال 1996 برندهی جایزهی پولیتزر برای داستان و جایزه پن/فاکنر سال 1996 شده است. ریچارد فورد دارای مدرک کارشناسی از دانشگاه ایالتی میشیگان و اروایل کارشناسی ارشد هنرهای تجسمی از دانشگاه کالیفرنیا میباشد.
دیگر آثار «ریچارد فورد | به انگلیسی: Richard Ford»
تکیهای از قلبم، نهایت خوششانسی، خبرنگار ورزشی، زندگی وحشی، روز استقلال، روسپی سرزمین، کانادا، راک اسپرینگز یا آتشبازی و زنان بدون مردان از جمله آثار ریچارد فورد هستند.
بهترین نسخه کتاب «آتشبازی»
انتشارات ماهی با ترجمهی امیر مهدی حقیقت و نشر روزگار مترجم آرش خوش صفا کتاب آتش بازی اثر ریچارد فورد را منتشر کردهاند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران