معرفی کتاب «هویت» اثر «میلان کوندرا»
کتاب «هویت | به انگلیسی: Identity»، اثر «میلان کوندرا | به انگلیسی: Milan Kundera» است که نخستین بار در سال «1997» به انتشار رسید. این کتاب وضع و موقعیت انسان معاصر را زیر ذرهبین قرار میدهد و سرگشتگی و التهاب جان و روان او را به نمایش درمیآورد. شخصیتهای اصلی کتاب شانتال و ژانمارک نام دارند که به یکدیگر علاقهمند هستند.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از سیمین دانشور: از خواندن آخرین رمان کوندرا باز هم شگفتزده شدم: مرز رویا و واقعیت به راستی کجاست؟ انسان معاصر چقدر بیپناه و تنهاست؟ نثر شفاف، روان و دقیق مترجم را نیز در خور اندیشه و زیباییشناسی نویسنده میدانم و آن را میستایم.
به نقل از Goodreads: یکی از بهترین و روشنگرانهترین رمانهای کوندرا.
به نقل از Wall Street Journal: به شکل عجیبی جذاب.
به نقل از Baltimore Sun: حکایتی تکاندهنده دربارهی اضطرابهای عشق و جدایی.
بخشی از کتاب
در بخشی از کتاب میخوانید: «شانتال که پس از گذراندن شبی بد، احساس خستگی میکرد، از هتل بیرون رفت. در راهش به سوی ساحل با توریستهای آخر هفته روبهرو شد. هر گروه از آنها از الگویی مشابه تبعیت میکرد: مرد کالسکهای را هل میداد که کودکی داخلش بود و زن در کنارش راه میرفت. مرد حالتی خونسرد، خندان و کمی خجالتزده داشت و همهاش میخواست روی کودک خم شود، بینیاش را بگیرد و گریهاش را آرام کند. و زن حالتی متفاوت، غیرصمیمی، از خودراضی و حتی گاهی کینهتوز داشت (که این آخری غیرقابل توضیح بود). این الگو در اشکال مختلفی پیش چشمان شانتال تکرار شد: مرد در کنار زن راه میرفت، کالسکه را هل میداد و کودک دیگرش را با وسیلهای که به خود بسته بود، بر پشتش حمل میکرد. مرد در کنار زن راه میرفت، کالسکه را هل میداد، یک بچه را روی شانهاش گذاشته بود و دیگری را با آغوش حمل میکرد. مرد که در کنار زن راه میرفت، کالسکهای هل نمیداد، ولی دست یکی از بچهها را گرفته بود و سه تای دیگر را بر پشت، روی شانههایش و در آغوش حمل میکرد. در نهایت، زنی بدون هیچ مردی، کالسکهای را هل میداد و این کار را با چنان نیرویی انجام میداد که در هیچ یک از مردان دیده نمیشد. طوری که شانتال که در همان پیادهرو میرفت، در آخرین لحظه از جلویش به کناری پرید.
شانتال با خود فکر کرد که مردان از خودشان بابا ساختهاند. آنها پدر نیستند، آنها تنها بابا هستند که یعنی همان پدر، البته بدون قدرت پدرانه. با خودش فکر کرد که یکی از آن بابایی را که کالسکهها را با بچهی داخلش هل میداد و دو بچهی دیگر را بر پشت و در آغوشش حمل میکرد، اغوا کند. میتوانست از لحظهای که زن جلوی ویترین یک مغازه توقف کرده، سوء استفاده کند و قراری را زیر گوش مرد زمزمه کند. آن مرد چه خواهد کرد؟ آیا این مردی که به درخت بچه تبدیل شده، اصلاً میتواند بچرخد و آن زن غریبه را ببیند؟ آیا بچههایی که روی شکم و پشت مرد آویزان هستند، از حرکت ناگهانی حاملشان به گریه نمیافتند؟ شانتال از این فکر خندهاش گرفت و حالش خوب شد. با خودش فکر کرد: من در دنیایی زندگی میکنم که در آن مردان هیچگاه برنمیگردند تا دوباره مرا نگاه کنند.»
درباره «میلان کوندرا»
یکی از نویسندگان اهل چک، میلان کوندرا نام دارد که در 1 آوریل سال 1929 به دنیا آمده است و کوندرا جزء پرفروشترین نویسندگان اروپا میباشد. او در سال 1975 به فرانسه تبعید شد و سرانجام در سال 1981 به تابعیت فرانسه درآمد. وی چندین بار به عنوان نامزد دریافت جایزهی نوبل ادبیات انتخاب شده است. کوندرا در سال 1948 وارد رشتهی ادبیات و زیباییشناسی دانشگاه چارلز شد ولی پس از مدت کوتاهی، به دانشکدهی فیلم تغییر رشته داد. او در طی فعالیتش جوایز مختلفی از جمله جایزه مدیسی سال 1973، جایزهی اورشلیم سال 1985، جایزهی دولت اتریش برای ادبیات اروپایی سال 1987، جشنواره بینالمللی ویله نیتسا سال 1992، جایزهی هردر سال 2000، جایزهی دولتی ادبیات چک سال 2007 و جایزهی فرانتس کافکا سال 2020 را دریافت کرده است.
دیگر آثار «میلان کوندرا | به انگلیسی: Milan Kundera»
از دیگر آثار میلان کوندرا میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:
عشقهای خندهدار، دون ژوان، شوخی، مهمانی خداحافظی، والس خداحافظی، زندگی جای دیگریست، کتاب خنده و فراموشی، سبکی تحمل ناپذیر هستی، جاودانگی، آهستگی، هویت، جهالت، جشن بیمعنایی، کلاه کلمنتیس، وصایای تحریف شده، ژاک و اربابش و هنر رمان.
بهترین نسخه کتاب «هویت»
انتشارات قطره با ترجمهی پرویز همایونپور، نشر جامی مترجم رویا آزادفر و انتشارات کتابسرای نیک مترجم حسین کاظمی یزدی کتاب هویت را منتشر کردهاند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران