چند وقت است که دیگر کسی صدایم نزده است؟ خدا می داند . یک سال دو سال آخر چند سال 1؛ خدا می داند. دیگر هیچ کس توی این خانه نیست که صدایم بزند. امروز چند شنبه است؛ به گمانم دوشنبه باشد ، أصلا چه فرقی می کند چه موقع روز است به من چه که ساعت چند اسب، هر وقت که می خواهد، باشد. . اصلا به چه درد آدم می خورد که بداند ساعت چند است؟ چه فایده دارد بلند بشوم ، بروم بالا و آن همه ساعت را که نشسته اند روی طاقچه ها کوک کنم؟ این ساعت ها با آن صدای یکنواخت مرده شان چه چیزی را به آدم می خواهند حالی کنند؟
دیگر کسی صدایم نزد نوشته امیر حسین چهل تن انتشارات نگاه
5 / -
- ناشر : نگاه
- قطع : رقعی
- نوع جلد : گلاسه
- نوبت چاپ : 8
- تعداد صفحات : 126
- سال چاپ : 1399
- دسته بندی : داستان کوتاه ایرانی
- شابک : 9789643511562
برچسب ها :
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران