معرّفی کتاب اعترافات رماننویس جوان
- سال انتشار کتاب اعترافات رماننویس جوان:
اعترافات رماننویس جوان (به انگلیسی Confessions of a Young Novelist) یک اثر غیرداستانی از اومبرتو اکو است که در سال 2011 منتشر شد.
خلاصهای از داستان اعترافات رماننویس جوان:
خود اکو در مورد این کتابش در کتاب نوشته است که:
ام این کتاب، این مجموعه مقالات، را من اعترافات یک رماننویس جوان گذاشتهام و هر کسی بهدرستی میتواند بپرسد چرا؛ چون بههرحال بنده دارم به سوی هفتادوهفتمین سال عمر گام برمیدارم. اما قضیه از این قرار است که من اولین رمانم، نام گل سرخ، را در سال 1980 منتشر کردم، یعنی به عبارتی، کارم را بهعنوان رماننویس فقط از بیستوهشت سال پیش آغاز کردهام. خب، به همین دلیل من خودم را یک رماننویس بسیار جوان و البته خوشآتیه میبینم که تابهحال فقط پنج رمان چاپ کرده است و در طول پنجاه سال بعد هم چندین رمان دیگر به چاپ خواهد رساند. این پروژهٔ در حال انجام هنوز نیمهکاره است (در غیر این صورت که اصلاً «در حال انجام» معنا نمیداد)، ولی امیدوارم آنقدر تجربه اندوخته باشم که بتوانم راجع به شیوهٔ نوشتنم چند کلمهای بر زبان بیاورم. البته، برای آنکه از خطمشی اصلی این سری کتابها، یعنی مجموعهٔ «گفتارهای ریچارد المن»، دور نیفتم، بیشتر بر شیوهٔ نگارشم در داستانها تکیه خواهم کرد تا مقالاتم؛ هر چند در حوزهٔ شغلی خودم را دانشآموختهای حرفهای میدانم، اما در حوزهٔ رماننویسی، یک فرد تازهکار.
اکو در این کتاب به حشایهنویسی در مورد چگونه نوشتن رمانهایش میپردازد. خود نویسنده اش را زیر ذرهبین میگذارد برای خودش و برای خواننده. از الگوهای نوتنش در رمان و نظریاتش در این مورد صحبت میکند، از شخصیت های داستانی، از نحوه ی اثرپذیری مخاطب از شخصیت های داستانی، از سازوکار داستان، و...
بخشهایی از کتاب:
اوایل سال 1978 خانمی از دوستانم که برای انتشاراتی کوچکی کار میکرد گفت از غیررماننویسها (فیلسوفان، جامعهشناسان، سیاستمداران و غیره) خواسته است هر کدام یک داستان پلیسی بنویسند. به دلایل فوقالذکر جواب دادم که به نویسندگی خلاق علاقهمند نیستم و صددرصد یقین دارم که دستی در نوشتن مکالمهٔ خوب ندارم. بهطرزی تحریک کننده (نمیدانم چرا) نتیجه گرفتم اگر قرار بود رمان جنایی بنویسم، حجم کتاب لااقل بالغ بر پانصد صفحه میشد و داستان در صومعهای قرونوسطایی اتفاق میافتاد. دوستم گفت دنبال تور کردن یک نویسندهٔ بازاری بدقواره نیست و از هم خداحافظی کردیم.
تا به خانه برگشتم داخل کشوی میزهایم را گشتم و یادداشتهای شتابزدهٔ سال پیشم را درآوردم؛ تکه کاغذی را که رویش اسم چند راهب را نوشته بودم درآوردم. در پنهانیترین بخش وجودم طرح و نقشهٔ رمانی از هماکنون شکل میگرفت، ولی من از آن بیخبر بودم. در این مرحله به این نتیجه رسیده بودم که بدک نیست راهبی در حال مطالعهٔ کتابی اسرارآمیز مسموم شود و همین و بس. حالا شروع کردم به نوشتن نام گل سرخ.
پس از انتشار کتاب اغلب از من میپرسیدند چرا تصمیم گرفتم رمان بنویسم و دلایلی که ارائه کردم (و متناسب با حالوحوصلهام متفاوت بود) احتمالاً همه درست بودند: به این معنی که همه نادرست بودند. سرانجام پی بردم که تنها جواب درست عبارت از این است که در لحظهٔ خاصی از زندگی میل به این کار در من پیدا شد و فکر میکنم این توضیح کافی و معقول باشد.
معرّفی اومبرتو اکو:
اومبرتو اکو چنین شخصی بود: «نشانهشناس» حرفهای با آثار متعدد، «فیلسوف» در مباحثههایش، «مترجم» آثار مهم انتقادی، «شخصیت دانشگاهی» با تدریس در دانشگاههای میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس، «کتابشناس متخصص در قرون وسطی به صورت حرفهای»، «منتقد ادبی و منتقد هنری» با مقالات بسیار زیاد و «نویسنده» با رمانها و داستانهای بلند اما...
معرّفی اومبرتو اکو و مشاهدهی تمام کتابها
ترجمههای فارسی از رمان «اعترافات رماننویس جوان»:
با دو ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- «اعترافات رماننویس جوان» با ترجمة مجتبی ویسی از نشر مروارید
- «اعترافات رماننویس جوان» با ترجمة رضا علیزاده از نشر روزنه
کتابهای صوتی و الکترونیکی از اعترافات رماننویس جوان:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر مروارید.
- براساس نسخهی چاپی نشر روزنه.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران