معرّفی کتاب مردان بدون زنان:
- سال انتشار مردان بدون زنان:
مردان بدون زنان (به ژاپنی女のいない男たち) مجموعهای از داستانهای کوتاه در سال 2014 از نویسنده ژاپنی هاروکی موراکامی است که در سال 2017 به انگلیسی ترجمه و منتشر شد.
توضیحی در مورد عنوان رمان مردان بدون زنان:
این مجموعه هم نام دومین مجموعه داستان کوتاه ارنست همینگوی است.
خلاصهای از داستان مردان بدون زنان:
این مجموعه داستان کوتاه شامل هفت داستان است که عبارتنداز: سامسای عاشق،عضو غیر وابسته،شهرزاد،ماشین مرا بران،کینو،دیروز و مردان بدون زنان.
پنج داستان از این هفت داستان در مجموعههای دیگر یا به صورت مستقل نیز به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند.
- سامسای عاشق:
داستان کوتاه سامسای عاشق در مورد گرگور سامسا قهرمان رمان مسخ کافکا است، که در اتاق خواب یک خانه دو طبقه از خواب بیدار می شود،این بار او از حشره بودن تبدیل به انسان شده است، مطمئن است که کیست اما از محیط اطراف خود مطمئن نیست و آن را نمیشناسد. او گرسنه است، بنابراین به آرامی به طبقه پایین به آشپزخانه می رود و به حرکت دادن بدنش عادت می کند. غذا از قبل روی میز آماده شده است، بنابراین او همه چیز را می خورد. سپس متوجه می شود که برهنه است، بنابراین خانه را جستجو می کند تا زمانی که لباسی بیابد.
وقتی زنگ در به صدا در میآید، او در را باز میکند و زن قفلساز جوان و قوزدار را میبیند که میگوید اینجاست تا قفل خانه را درست کند. سامسا مردد، به او می گوید که قفل یکی از اتاقها در طبقه بالا نیاز به تعمیر دارد. در حین صحبت ، سامسا متوجه می شود که قادر به درک برخی از کلمات رایجی است که او استفاده می کند. وقتی به او می گوید که باید قفل را برای کار بیشتر نزد خانواده قفل سازش ببرد، قبل از رفتن سامسا از او میپرسد که آیا میتواند برگردد تا با هم صحبت کنند، زیرا او هنوز در مورد بیشتر دنیا گیج است. او می گوید ...
- عضو غیروابسته:
تانیمورا از دورانی در زندگی خود می گوید که مرتباً با دکتر توکای، جراح زیبایی پنجاه و دو ساله و مجردی که هرگز طولانی مدت با کسی رابطه جدی نداشته است، اسکواش بازی می کرد. دکتر با او مکالمهای در مورد هویت داشت ،اینکه در جهان چه کسی است و...
توکای بهطور ناگهانی بلافاصله بعد از آن دیگر به باشگاه نمیآید و تا دو ماه بعد، تانیمورا از طریق دستیار دفتر توکای، گوتو، از مرگ او مطلع میشود. آنها با یکدیگر ملاقات و گفتگو میکنند. گوتو می گوید که چگونه دکتر به طور ناگهانی عادت های خود را در محل کار تغییر داد. پس از اینکه توکای در محل کار حاضر نشد، گوتو نگران می شود و به آپارتمان توکای می رود و او را در بستر و ضعیف می بیند. او متوجه می شود که ...
- شهرزاد:
هابارا که نمیتواند به بیرون از آپارتمانش برود، برای تامین غذای خود به یک پرستار زن متکی است که او آن را "شهرزاد" مینامد . علیرغم اینکه متاهل و دارای فرزندانی است، او مرتباً به ملاقات او می رود تا با او رابطه جنسی داشته باشد. بعد از هر جلسه، او داستانی را برای او تعریف می کند.
- ماشین مرا بران
کافوکو، یک بازیگر کهنه کار که همسرش را از دست داده است ، راننده بیست و چهار ساله میساکی واتاری را استخدام می کند .کافوکو در طول سفرهایشان گهگاه از زندگی خود به عنوان یک بازیگر و روابط خارج از ازدواج همسر فقیدش برای او می گوید. . او همچنین هرگز از انگیزه های همسرش آگاه نمی شود و آن را "نقطه کور" در شناخت خود از همسرش می نامد .یکی از داستان ها شامل این است که چگونه او با معشوق نهایی خود، تاکاتسوکی، به قصد آسیب رساندن به او دوست شد.
- کینو
کینو با کمک خاله بازنشسته اش، پس از اینکه متوجه می شود همسرش به او خیانت می کند، تصمیم می گیرد یک بار باز کند. در ابتدا هیچ کس به جز یک گربه ظاهر نمی شود که او اجازه می دهد برای همیشه بماند. یک هفته بعد، مردی مرموز، کامیتا، شروع به رفت و آمد در بار میکند، زیرا او آنجا را محلی آرامشبخش برای مطالعه میبیند.
مدتی بعد، گربه ناپدید می شود و بر نمی گردد. در عوض، مارها به طور منظم ظاهر میشوند. او برای مشاوره با خاله اش تماس می گیرد و او به کامیتا میگوید شاید چیزی درحال رخ دادن است و این مارها میخواهند چیزی به او بگویند. کامیتا تصمیم میگیرد که بار را موقتاً ببندد و به یک سفر برای پیداکردن روحش برود.
- دیروز
تانیمورا زمانی را به یاد میآورد که در اوایل بیست سالگی اش با دوستش کیتارو در یک رستوران کار میکرد. کیتارو دارای چند ویژگی خاص است که باعث می شود دوست دخترش اریکا در مورد رابطه آنها احساس ناراحتی کند. یک روز، کیتارو به تانیمورا پیشنهاد می کند که با اریکا سر«قراری» برود که تانیمورا با اکراه موافقت میکند. در آن قرار ملاقات، هر دو در مورد زندگی شخصی خود صحبت میکنند. اریکا اعتراف میکند که به دلیل بی علاقگی کیتارو مرد دیگری را می بیند. علیرغم "بی وفایی" او اعتراف میکند که کیتارو جایگاه ویژه ای در قلب او دارد . تانیمورا در شیفت بعدی کیتارو در مورد آن قرار با حذف جزئیات خاصی صحبت میکند. یک هفته بعد، کیتارو استعفا میدهد و تانیمورا با کیتارو و اریکا ارتباط خود را از دست میدهد.
شانزده سال بعد، در سی سالگی، تانیمورا اریکا را در یک رویداد می بیند و...
عنوان داستان برگرفته از ترانه " دیروز " بیتلز است.
- مردان بدون زنان:
یک راوی ناشناس در نیمههای شب تلفنی دریافت میکند که به او میگوید معشوق سابقش، خودکشی کرده است، تماسگیرنده شوهر او است. او با اطلاع از این خبر به طرز غیرقابل تحملی ناراحت است.
سپس راوی به یاد خاطراتش با او و نحوهی آشنایی اش میافتد و داستان در این مسیر جلو میرود. او خاطرنشان می کند که به دلیل مرگ او، اکنون پس از همسرش خود را دومین مرد تنها در جهان می داند. او همچنین در وضعیتی به نام «مردان بدون زنان» قرار دارد، دورهای از بدبختی ناگهانی و شدید پس از اینکه مردی از مرگ زنی محبوب مطلع میشود.
بخشهایی از کتاب:
همیشه همانجا مینشست. دورترین صندلی کافه که به پیشخوان نزدیک و تقریبا همیشه هم خالی بود. کافه به ندرت شلوغ میشد و آن صندلی ویژه، هم دور از نظر بود و هم کمتر از بقیهی صندلیها، راحت بهنظر میرسید. راهپلههای پشت سر، سقف این قسمت را کمی شیبدار کرده بود و بدون خم کردن سر، نمیشد آنجا ایستاد. با اینکه مرد قد بلندی هم بود، این جای دنج و کوچک را به همه جای کافه، ترجیح میداد.
کینو اولین باری را که این مرد پا به کافه گذاشت در خاطر داشت. همان اول، ظاهرش چشم کینو را گرفت. سر تراشیده شدهی تقریبا کبود، شانههای کشیده و لاغر، چشمان درخشان و مشتاق، گونههایی با استخوانهای برجسته و پیشانی عریض. سی و سه چهار ساله بهنظر میرسید، بارانی بلند طوسی رنگ به تن داشت، اگرچه باران نمیبارید و بهنظر هم نمیرسید به زودی ببارد. در نگاه اول، کینو فکر کرد شاید از مافیای ژاپن باشد و قصدش نگهبانی است. یک عصر بهاری خنک، ساعت هفت و نیم. کافه هم خالی بود.
مرد، آخرین صندلی پیشخوان را انتخاب کرد، کتش را در آورد، آنرا به دیوار آویخت، با صدایی آرام، آبجو سفارش داد و شروع به خواندن کتاب ضخیمش کرد. از نظر کینو شدیدا به کتابی که میخواند، علاقمند بود. بعد از یک ساعت و نیم، نوشیدنی خود را تمام کرد و با بلند کردن دستش در حدود یک یا دو اینچ، به کینو اشاره کرد که نزدیکش شود و یک ویسکی سفارش داد. کینو پرسید: "چه برندی باشه؟" اما او گفت که خیلی فرقی نمیکند.
معرّفی هاروکی موراکامی:
هاروکی موراکامی متولد کیوتو در کشور ژاپن در سال 1949 میلادی است. پدر و مادر موراکامی هر دو استاد ادبیات ژاپنی بودند و در خانه پایبند سرسخت رسوم ژاپنی بودند. در دوران کودکی و نوجوانی آثار نویسندگان ژاپنی زیادی را مطالعه نکرده بود اما...
معرّفی هاروکی موراکامی و مشاهدهی تمام کتابها
آنچه دیگران در مورد رمان مردان بدون زنان گفتهاند:
لوسی اسکولز، که برای ایندیپندنت می نویسد، بیان می کند که داستان ها "رشته ای درخشان از سنگ های قیمتی هستند که نور از هر یک از آنها به یک اندازه درخشان است، اما لحن ها به طور ظریفی متفاوت هستند."
هلر مک آلپین، که برای واشنگتن پست می نویسد، بیان می کند که «داستان های پرپیچ و خم و مسحورکننده [موراکامی] از بیگانگی عمیق ناشی از شرایط گیج کننده ای است که نه شخصیت های او و نه خوانندگانش نمی توانند آن ها را بشکنند – با یادآوری ادعای اگزیستانسیالیست گابریل مارسل که «زندگی است. مشکلی نیست که باید حل شود، بلکه رازی است که باید تجربه کرد.»
مردان بدون زنان و سینما:
داستانهای کوتاه «ماشین من را بران» و تا حدی «شهرزاد» مبنای ساخت فیلمهایی به همین نام ساخته ریوسکه هاماگوچی در سال 2021 بوده است.
ترجمههای فارسی از رمان «مردان بدون زنان»:
با پنج ترجمه به زبان فارسی چاپ شده است:
- «مردان بدون زنان» با ترجمة نیلوفر شریفی از نشر مروارید
- «مردان بدون زنان» با ترجمة ناکتا رودگری از نشر آوای مکتوب
- «مردان بدون زنان» با ترجمة مهلا سادات عرب از نشر آناپنا
- «هابارا کینو توکای و چهار مرد دیگر» با ترجمة سلماز بهگام از نشر ترانه
- «داستانهای مرموز» با ترجمة مهناز ولی از نشر نسل روشن
نسخهی نشر نسل روشن شامل هر هفت داستان این مجموعه است.
کتابهای صوتی و الکترونیکی از مردان بدون زنان:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر نسل روشن.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران