معرّفی کتاب به آواز باد گوش بسپار:
- سال انتشار کتاب به آواز باد گوش بسپار:
آواز باد گوش بسپار (به ژاپنی風の歌を聴け) اولین رمان نویسنده ژاپنی هاروکی موراکامی است. اولین بار در شماره Gunzo ژوئن 1979 منتشر شد و ماه بعد در قالب کتاب.
- توضیحی در مورد عنوان رمان به آواز باد گوش بسپار:
عنوان «به آواز باد گوش بسپار» برگرفته از آخرین جمله از داستان کوتاه ترومن کاپوتی «درب آخر را ببند» - «به هیچ چیز فکر نکن، به باد فکر کن». با این حال، عنوان رمان ارسال شده به کمیته جایزه ادبیات Gunzo قبلا "تولد مبارک و کریسمس سفید" بود.
خلاصهای از داستان به آواز باد گوش بسپار:
در 1 آوریل 1978، نویسنده ناگهان در حالی که مشغول تماشای یک بازی بیسبال NPB از Yakult Swallows در استادیوم Meiji Jingu بود، ایده داستانی به ذهنش خطور کرد. این الهام زمانی به وجود آمد که دیو هیلتون، اولین ضربهزننده، در اولین اینینگ، یک دبل زد. موراکامی در آن زمان یک کافه جاز را اداره می کرد. او هر شب 1 ساعت برای نوشتن رمان وقت گذاشت و آن را در 4 ماه تمام کرد. این اولین رمان او بود. داستان در سال 1970 در بازه زمانی 19 روزه بین 8 تا 28 آگوست اتفاق میافتد و توسط مردی 21 ساله که نامش فاش نشده روایت میشود. داستان شامل چهل فصل است.
راوی که نوشتن را کاری بسیار دردناک میداند، داستان تابستان سال 1970 خود را بازگو میکند. او در آن زمان دانشجوی دانشگاهی در توکیو بود و برای تعطیلات تابستانی به شهر ساحلی خود در کوبه بازگشت. در آن بهار، دختری که در دانشگاه با او قرار گذاشت، خودکشی کرد. در تعطیلات تابستانی، او به همراه دوستش "رت" به بار جی رفت و زمان زیادی را صرف نوشیدن آبجو با وسواس کرد. یک روز در دستشویی بار با دختری روبرو شد که روی زمین افتاده بود و او را به خانه برد. دختر انگشت کوچک چپ نداشت. بعداً او به طور اتفاقی در مغازه موسیقی که در آن کار میکرد به دختر برخورد کرد. بعد از آن، او شروع به تماس با او کرد و آنها چند بار با هم رفتند. یک روز، دختر با راوی در رستورانی نزدیک بندر ملاقات کرد. آنها در غروب در امتداد خیابان انبار قدم زدند. آن شب، در آپارتمانش، او فاش کرد که تازه سقط جنین کرده است و...
بخشهایی از کتاب:
سه روز تلاش کردم تا شماره تلفن دختر را پیدا کنم. شماره همان دختری که صفحه پسران ساحل را به من قرض داده بود. روز اول به دفتر دبیرستان قدیمی میرفتم و در فهرست فارغ التحصیلان یافتمش. اما وقتی تماس گرفتم تنها پیام ضبط شدهای شنیدم که به من میگفت این خط تلفن دیگر برقرار نیست.
به اطلاعات تلفن زنگ زدم و اسم دختر را به اپراتور گفتم اما بعد از پنج دقیقه جستجو، بازگشت و گفت هیچ مشترکی به این نام در فهرستشان ثبت نشده است. از آوای هیچ مشترکی به این نام خوشم آمد. از او تشکر کردن و قطع کردم.
روز بعد به چندتایی از همکلاسیهای سابقم زنگ زدم تا ببینم آیا آنها میدانند که او کجاست اما نه تنها هیچ کدامشان چیزی نمیدانست، بلکه بیشترشان وجود داشتن او را فراموش کرده بودند.
«چیزی به نام نوشتهی کامل وجود ندارد؛ درست همانطور که چیزی به نام یاس کامل وجود ندارد.» نویسندهای که در دوران دانشگاه به او برخوردم، این چنین گفت. مدتها گذشت، تا توانستم منظورش را کاملاً درک کنم، اما باز هم در کلماتش تسلا مییافتم که چیزی به نام نوشتن کامل وجود ندارد.
با این همه، هر گاه به قصد نوشتن مینشستم، مأیوس میشدم. دامنهای که از پسش برمیآمدم، بسیار محدود بود؛ برای مثال میتوانستم چیزکی دربارهی یک فیل بنویسم، اما به مربی فیل که میرسیدم، هیچ تصوری نداشتم و این گونه چیزها.
هشت سال در این زنجیر گیر افتاده بودم؛ هشت سال، زمانی طولانی.
اگر کسی طبق این اصل عمل کند که همه چیز میتواند تجربهای برای یادگیری باشد، پس پا به سن گذاشتن نباید آن قدرها هم دردناک باشد. دست کم دیگران به ما این طور میگویند.
از بیست سالگی به بعد، با تمام توان سعی کردم مطابق این فلسفه زندگی کنم؛ در نتیجه، فریب خوردم و بد فهمیده شدم، از من استفاده و سوءاستفاده شد، بارها و بارها. البته، ماجراهای غریبی هم برایم به همراه داشت. همه گونه آدمی داستانهایشان را برایم تعریف میکردند، سپس میرفتند و هرگز بازنمیگشتند؛ انگار، من چیزی نبودم جز پلی که آنها با هیاهو از آن گذر میکردند. به هر حال زیپ دهانم را بسته نگه میداشتم و به این ترتیب، داستانها با من باقی ماند تا زمانی که وارد سال پایانی دههی بیست عمرم شدم.
معرّفی هاروکی موراکامی:
هاروکی موراکامی متولد کیوتو در کشور ژاپن در سال 1949 میلادی است. پدر و مادر موراکامی هر دو استاد ادبیات ژاپنی بودند و در خانه پایبند سرسخت رسوم ژاپنی بودند. در دوران کودکی و نوجوانی آثار نویسندگان ژاپنی زیادی را مطالعه نکرده بود اما...
معرّفی هاروکی موراکامی و مشاهدهی تمام کتابها
دنباله داستان «به آواز باد گوش بسپار»:
این اولین کتاب از مجموعه رمانهای مستقل موسوم به «سهگانه رت» است:
پس از آن پین بال1973 (1980) و در آخرشکار گوسفند وحشی (1982). هر سه کتاب این مجموعه به انگلیسی ترجمه شدهاند، اما به آواز باد گوش بسپار و پین بال 1973 هرگز به طور گسترده در دنیای انگلیسی زبان توزیع نشد و فقط در ژاپن توسط Kodansha با نام تجاری Kodansha English Library (برای زبان آموزان انگلیسی زبان خارجی) و هر دو فقط به عنوان کتاب جیبی منتشر شدند. این به این دلیل بود که موراکامی به این دو رمان به عنوان "آثاری از دوران نابالغ خود" نگاه میکرد.
درونمایه رمان به آواز باد گوش بسپار:
داستان هنر نویسندگی، جنبش دانشجویی ژاپنی، و مانند رمانهای بعدی موراکامی، روابط و از دست دادن را پوشش میدهد. مانند رمان های بعدی، آشپزی، خوردن و آشامیدن و گوش دادن به موسیقی غربی به طور مرتب توصیف میشود. دوست صمیمی راوی، رت، که سه گانه رت حول محور او تکامل مییابد، یک بیگانگی کلی را نسبت به جامعه راوی نویسنده بیان میکند.
شخصیتهای رمان به آواز باد گوش بسپار:
- من:
راوی داستان ، متولد 24 دسامبر 1948. دانشجوی رشته زیست شناسی که برای تعطیلات تابستانی به زادگاهش بازگشت.
- رت:
او و «من» متولد شهریور سال اول «آی» با هم دوست شدند خیلی با هم رفت و آمد داشتند. او در یک خانه 3 طبقه با یک گلخانه روی پشت بام زندگی میکرد.
- جی:
متصدی بار J's Bar، یک مرد چینی.
- دختر بدون انگشت کوچک:
او متولد 10 ژانویه بود و در 8 سالگی انگشت کوچک چپ خود را از دست داد. او یک خواهر دوقلو داشت و در یک مغازه ضبط صدا کار میکرد.
- درک هارتفیلد:
نویسندهای که داستانهای تخیلی زیادی درباره بیگانگان و هیولاها نوشت. «من» از او چیزهای زیادی درباره نوشتن یاد گرفت.
در زمان انتشار این رمان، بسیاری از کانالهای اطلاعاتی مانند اینترنت وجود نداشت. از این رو بسیاری از خوانندگان تصور میکردند درک هارتفیلد یک نویسنده واقعی است، به طوری که بسیاری از کتابداران در دریافت درخواستهای کتابهای نوشته شده توسط درک هارتفیلد متحیر بودند.
به آواز باد گوش بسپار و افتخارات:
- بیست و دومین جایزه گونزو برای نویسندگان جدید (آوریل 1979).
- هشتاد و یکمین جایزه آکوتاگاوا (ژوئیه 1979) - نامزد شد.
- اولین جایزه ادبی نوما (دسامبر 1979) - نامزد شد.
به آواز باد گوش بسپار و سینما:
این رمان توسط کارگردان ژاپنی کازوکی اوموری در یک فیلم در سال 1981 که توسط انجمن تئاتر هنر توزیع شد اقتباس شد.
ترجمههای فارسی از رمان «به آواز باد گوش بسپار»:
با 3 ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- «به آواز باد گوش بسپار» با ترجمة محمدحسین واقف نشر چشمه.
- «به آواز باد گوش بسپار» با ترجمة الهم افسری نشر آسو.
- «بشنو آواز باد را» با ترجمة آراز بارسقیان نشر میلکان.
کتابهای صوتی و الکترونیکی از به آواز باد گوش بسپار:
- مشخصات کتابهای صوتی این اثر:
1.نام کتاب کتاب صوتی به آواز باد گوش بسپار
- نویسنده هاروکی موراکامی
- مترجم محمدحسین واقف
- گوینده راما قویدل
- ناشر چاپی نشر چشمه
- ناشر صوتی رادیو گوشه
- سال انتشار 1400
- فرمت کتاب MP3
- مدت 3 ساعت و 20 دقیقه
- زبان فارسی
- موضوع کتاب کتاب صوتی داستان و رمان خارجی
- مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
1.براساس نسخهی چاپی نشر چشمه.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران