معرّفی کتاب یادداشتهای پیک ویک:
- سال انتشار کتاب یادداشتهای پیک ویک:
یادداشتهای پیک ویک (به انگلیسی The Pickwick Papers) اولین رمان چارلز دیکنز بود. انتشار آن از آوریل 1836 تا نوامبر 1837 زمان برد.
خلاصهای از داستان یادداشت های پیک ویک:
کتاب حاضر ماجراهای آقای پیکویک است. او یک باشگاه خصوصی را اداره میکند و در باشگاه با آدمهای متفاوت، ماجراهای متفاوت و موقعیتهای متفاوت و جدیدی روبرو میشود.
دیکنز در سن 24 سالگی به عنوان یک خبرنگار پارلمانی و یک روزنامهنگار کار میکرد و مجموعهای از طرحهای زندگی در لندن را با عنوان طرحهایی از باز منتشر کرده بود. پس از موفقیت دیکنز در « طرحهای باز» که در سال 1836 منتشر شد، ناشر چاپمن و هال از دیکنز خواست تا توضیحاتی را برای مجموعهای از کمیکهای «صفحههای ورزشی کاکنی» تصویرگر رابرت سیمور ارائه کند. قرار بود باشگاهی ایجاد شود که اعضای آن برای شکار و ماهیگیری فرستاده شوند. قرار بود اسلحههای آنها تصادفی منفجر شود، و قلابهای ماهی در کلاه و شلوارشان گیر کند، و این اتفاقات ناگوار و خندهدار و نظایر در صفحات کمیک سیمور به تصویر کشیده شود.آنها از دیکنز خواستند توضیحات لازم را برای توضیح صفحات و اتصال آنها به نوعی رمان تصویری که در آن زمان مد بود ارائه دهد. او اعتراض کرد که چیزی از ورزش نمی داند، اما در آخر آن را پذیرفت.
فقط در چند مورد دیکنز روایت خود را با صفحاتی که برای او تهیه شده بود تنظیم کرد. به طور معمول، او با قسمتی از داستان خود پیشتاز بود و هنرمند مجبور شد آنچه را که دیکنز نوشته بود به تصویر بکشد. بنابراین داستان به منبع اصلی علاقه و تصاویر صرفاً اهمیت ثانویه تبدیل شد. سیمور تصاویر دو قسمت اول را قبل از خودکشی ارائه کرد. رابرت ویلیام باس قسمت سوم را تصویرسازی کرد، اما دیکنز کار او را دوست نداشت، بنابراین قسمت های باقی مانده توسط فیز هابلات نایت براون، که بیشتر رمان های بعدی دیکنز را تصویرسازی کرد، تصویرسازی شد.
موفقیت یادداشت های پیک ویک باعث محبوبیت داستانهای سریالی و پایانهای cliffhanger شد.
بخشهایی از کتاب:
دبیر جلسه ــ که ما گزارش زیر را مدیون یادداشتهای او هستیم ــ اضافه میکند که بینندهٔ عادی شاید هیچچیز فوقالعادهای را در این سر طاس و عینک گرد که هنگام خواندن مواد فوق با دقت به صورت او (منظور صورت دبیر جلسه) خیره شده بود، مشاهده نکند. اما برای آنان که میدانستند مغز بزرگ پیکویک در زیر آن پیشانی کار میکند و چشمان خندانش در پشت آن عینک میدرخشند، این منظره بهراستی جالبِ توجه بود. مردی که آبگیرهای عظیم هامستد را تا سرچشمههایشان دنبال کرده و جهان دانش را با نظریهٔ ماهی آبنوسش به هیجان آورده بود، آنجا بود آرام و بیحرکت، همچون آبهای عمیق آبگیری در یک روز یخبندان و یا گونهای از ماهی آبنوس در دورترین نقطهٔ پارچی سفالین. این منظره تا چه اندازه گیراتر گردید زمانی که این مرد مشهور به فریاد یکصدای " پیکویک" از سوی پیروانش به جنبش و حرکت درآمد، از صندلی ویندسور که قبلاً بر روی آن نشسته بود، بهآرامی بالا رفت و باشگاهی را که خود بنیان نهاده بود، خطاب قرار داد. یک نقاش با این صحنهٔ مهیج چهها که نمیتوانست بکند! پیکویکِ سخنور یک دست را در پس دنبالههای کت خویش پنهان کرده و دیگری را در هوا به حرکت درآورده بود تا به سخنرانی پرشور و درخشانش یاری رساند. ایستادن او آن بالا، شلوار چسبان و ساقبندهایی را نمودار ساخته بود که اگر بر تن فردی عادی قرار داشتند، شاید مورد توجه قرار نمیگرفتند. اما زمانی که پیکویک آنها را بر تن میکرد (اگر بتوان چنین عبارتی را به کار برد)، بهت و احترام را در دیگران ایجاد مینمود. پیرامون او مردانی قرار داشتند که داوطلب شده بودند تا در خطراتِ سفرهایش شرکت کنند و در افتخار اکتشافاتش سهیم گردند. در سمت راست، آقای تریسی تاپمن قرار داشت؛ تاپمنِ بسیار احساساتی، که به دانش و تجربهٔ سالهای میانسالی خویش شور و علاقهٔ یک نوجوان را به شکل جذابترین و بخششپذیرترین ضعف انسانی یعنی عشق به مقدار فراوانی افزوده بود. گذر زمان و تغذیهْ آن اندامی را که زمانی رویایی مینمود، وسعت بخشیده؛ جلیقهٔ ابریشمین سیاهرنگ روزبهروز بزرگتر شده؛ اینچبهاینچ زنجیر طلای زیر آن از دید آقای تاپمن بیشتر پنهان شده؛ و چانهٔ پهنش بهتدریج به مرزهای کراوات سفید دستاندازی نموده بود؛ اما روح تاپمن با هیچ تغییری آشنا نشده بود؛ ستایش جنس لطیف هنوز وجودش را در چنگ خویش داشت. اسنودگراس شاعر در سمت چپ رهبر بزرگش نشسته بود و در کنار او وینکل ورزشکار قرار داشت. اسنودگراس به طرزی شاعرانه در کتی آبیرنگ و عجیب با یقهای از پوست سگ پیچیده شده، و وینکل با کت سبز تیرهٔ نو، دستمالگردن چهارخانه و لباس قهوهای و کاملاً چسبان جلوهای خاص یافته بود.
معرّفی چارلز دیکنز:
چارلز دیکنز (1870-1812)، در خانوادهای که از نظر مادی و معنوی در گرداب فقر فرو رفته بودند، پرورش یافت. در جوانی حرفه او روزنامهنگاری بود و کاریکاتورسازی. و گاهی طرحهائی نیز برای داستان و رمان آماده می کرد. همین تمرینها مقدمهای برای ورود او به دنیای رماننویسی شد. دیکنز در شمار بزرگترین رماننویسان قرن نوزدهم است اما...
معرّفی چارلز دیکنز و مشاهدهی تمام کتابها
شخصیتهای اصلی رمان یادداشت های پیک ویک:
ساموئل پیک ویک - قهرمان اصلی و بنیانگذار باشگاه پیک ویک.
ناتانیل وینکل – دوست جوان پیکویک و همراهش در سفر. او خود را یک ورزشکار میداند، اگرچه معلوم میشود که در هنگام کار کردن اسب و تفنگ به طرز خطرناکی ناتوان است.
آگوستوس اسنودگراس - یکی دیگر از دوستان و همراهان جوان. او خود را شاعر میداند، هرچند در این رمان به شعری از او اشاره نشده است.
تریسی تاپمن - سومین همسفر، مردی چاق و میانسال .
سم ولر - خدمتکار آقای پیک ویک و منبع ضرب المثل ها و توصیه های خاص.
تونی ولر - پدر سام، یک کاوشگر خوش صحبت.
آلفرد جینگل - بازیگر و شارلاتان پرسهزن، که به خاطر بیان حکایات عجیب و غریب به سبکی خاص و عجیب و غریب و از هم گسیخته مشهور است.
دنباله داستان «یادداشتهای پیک ویک»:
آقای پیکویک، سم ولر، و پدرش تونی برای مدت کوتاهی در سال 1840 در مجله Master Humphrey's Clock ظاهر شدند. آنها در آنجا عضو باشگاه آقای همفری بودند.
آنچه دیگران در مورد کتاب یادداشت های پیک ویک گفتهاند:
نیکلاس دامز در اقیانوس اطلسمی نویسد: "ادبیات" مقوله ای به اندازه کافی بزرگ برای یادداشت های پیک ویک نیست.
یادداشتهای پیک ویک و سینما:
این رمان برای فیلم، تلویزیون و رادیو اقتباس شده است:
- 1913 یادداشت های پیک ویک، یک فیلم صامت سه حلقه ای با حضور جان بانی در نقش ساموئل پیکویک
- 1921 ماجراهای آقای پیکویک، فیلم صامت، با بازی فردریک ولپ و هوبرت وودوارد.
- 1936 در 13 نوامبر 1936 شرکت اپرای موسیقی درام بریتانیا به سرپرستی ولادیمیر رزینگ اولین اپرای تلویزیونی جهان را از یادداشت های پیک ویک ارائه کرد اثر آلبرت کوتس.
- 1938 یادداشت های پیک ویک ،اقتباس رادیویی نوامبر 1938
- 1952 اولین نسخه فیلم صوتی، و تا به امروز، تنها نسخه صوتی این کتاب که به سینماها عرضه شده است
- 1985 - یک انیمیشن اقتباسی
یادداشتهای پیک ویک و تلویزیون:
- در سال 1985 بی بی سی یک مینی سریال 12 قسمتی 350 دقیقه ای با بازی نایجل استاک ، آلن پارنبی ، کلایو سویفت و پاتریک مالاهید منتشر کرد.
یادداشت های پیک ویک و تئاتر:
- اولین اقتباس تئاتری در سال 1837 انجام شد.
- اولین موزیکال موفق یادداشت های پیک ویک توسط سر فرانسیس برناند و ادوارد سولومون بود که در 7 فوریه 1889 در تئاتر کمدی به نمایش درآمد.
- یادداشت های پیک ویک یک نسخه موزیکال که درسال 1963 در منچستر پخش شد.
- پیک ویک در لندن با 694 اجرا به موفقیت بزرگی دست یافت. در سال 1969، بی بی سی این موزیکال را به عنوان فیلم تلویزیونی فیلمبرداری کرد.
ترجمههای فارسی از رمان «یادداشتهای پیک ویک»:
با 2 ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- یادداشتهای پیک ویک (دو جلدی) با ترجمه پرویز همتیان بروجنی از نشر چشمه
- نامه های پیک ویک با ترجمه آرمانوش باباخانیانس از نشر اکباتان و بهنود.
کتابهای صوتی و الکترونیکی از یادداشتهای پیک ویک:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر چشمه.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران