معرفی کتاب «و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود» اثر «فردریک بکمن»
کتاب «و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود | به انگلیسی: And every morning the way home gets longer and longer» اثر «فردریک بکمن | به انگلیسی: Fredrik Backman» که در سال «2016» با موضوع ترس و عشق نوشته شده است. این کتاب علاوه بر موضوع عاشقانهاش، خداحافظی آهستهی یک پدربزرگ با نوهاش و یک پدر با پسرش را شرح میدهد. مخاطبان با مطالعهی این کتاب، ارزش زندگی را بیشتر درک میکنند.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از بررسیهای کرکوس: این کتاب با احساسات آدم بازی میکند، گاه خندهدار است اما اغلب هوشمندانه.
به نقل از نشریه مردم: این کتاب ورودی بینظیر بود به صحنهی نویسندگی... با این داستان میخندی، گریه میکنی و برای نخستین بار در زندگی با یک پیرمرد نچسب احساس همدردی خواهی کرد.
به نقل از Shelf Awareness: ملغمهای درخشان از حوادث میخکوب کننده، بصیرتی فوقالعاده و طنزی که آدم را از خنده رودهبر میکند... با دیالوگهای دقیق و کوک بکمن و درکی بیهمتا از ذات انسان.
به نقل از لیزا ژنو، نویسنده رمان پرفروش استیل آلیس: من این رمان زیبا و متحرک را که در یک جلسه نشسته خواندم، کاملاً آرزو میکنم و میخواهم آن را با همه کسانی که میشناسم به اشتراک بگذارم.
به نقل از تهرانی مترجم این کتاب: قهرمانهای داستانهای بکمن عمدتاً افرادی عبوس و غیر دوستداشتنی هستند. اما وقتی خواننده به مرور با شخصیت آنها آشنا میشود، در مییابد که در دل این پوستههای سخت، چه قلبهای لطیفی نهفته است. شخصیتهای داستانهایش همه دستیافتنی هستند. کافی است نگاهی به خودمان و اطرافمان بیندازیم تا با چنین افرادی به وفور آشنا شویم. در کل سبک نوشتاری بکمن منحصر به فرد است و خواننده نمیداند باید بخندد یا گریه کند اما در هر دو صورت به یک بسته دستمال کاغذی نیاز دارد.
بخشی از کتاب
قسمتهایی از کتاب: «نیمکت در احاطهی درختان است چون بابابزرگ عاشق درختهاست، چون درختها اهمیّتی به افکار آدمها نمیدهند. شبحی از پرندهها از آنها بالا میآیند و در آسمان پخش میشوند و با اطمینان بر باد تکیه میزنند. یک اژدها میدان را میپیماید، خوابآلود و سبز، و یک پنگوئن با رد دستی شکلاتی روی شکم در گوشهای به خواب رفته است. یک جغد مهربان یکچشم هم کنار او نشسته است. نوآ همه را میشناسد. مال او هستند. اژدها را بابابزرگ درست وقتی به دنیا آمد به او داده بود، چون که مامانبزرگ گفته بود اژدها برای نوزاد اسباببازی تو بغلی مناسبی نیست و بابابزرگ هم گفته بود که او هم یک نوهی مناسب نمیخواهد.»
درباره «فردریک بکمن»
یکی از نویسندگان و وبلاگ نویسان سوئدی، کارل فردریک بکمن نام دارد که در 2 ژوئن سال 1981 به دنیا آمده است. همسر فردریک بکمن ایرانی میباشد و در حال حاضر در استکهلم سوئد زندگی میکنند.
فردریک بکمن دربارهی کتاب و هر روز راه خانه دورتر و دورتر میشود خود چنین میفرماید: این رمان داستانی است درباره خاطرهها و گم شدنشان. یک نامه عاشقانه است و در عین حال خداحافظی آهسته یک پدربزرگ با نوهاش و یک پدر با پسرش. این داستان درباره ترس است و درباره عشق و اینکه چطور این دو اغلب دست در دست هم پیش میروند و در نهایت درباره زمان است، وقتی که هنوز مالک آن هستیم. از اینکه این داستان را به خودتان تقدیم میکنید سپاسگزارم.
دیگر آثار «فردریک بکمن | به انگلیسی: Fredrik Backman»
از دیگر آثار فردریک بکمن میتوان به کتابهای مردی به نام اوه، تمام آنچه پسر کوچولویم باید دربارهی دنیا بداند، مادر بزرگ سلام رساند و گفت متأسف است، بریت ماری اینجا بود، شهر خرس، و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود، ما در برابر شما، و من دوستت دارم، سباستین و ترول، مردم مشوش و معاملهی زندگی اشاره کرد.
بهترین نسخه کتاب «و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود»
انتشارات نون با ترجمهی الهام رعایی، نشر آفتابکاران مترجم ریحانه وادیدار، انتشارات آوای چکامه مترجم سهیلا رحیمی و انتشارات ماه آوا ترجمهی الهام رعایی کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود را به چاپ رسانیدهاند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران