loader-img
loader-img-2

جنگ چهره‌ی زنانه ندارد چشمه نوشته سوتلانا آلکساندورا الکسیویچ انتشارات چشمه

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب جنگ چهره زنانه ندارد:

- سال انتشار کتاب جنگ چهره زنانه ندارد:

جنگ چهره زنانه ندارد (به روسی У войны не женское лицо) یک رمان مستند-مقاله‌ای از نویسنده بلاروسی سوتلانا الکسیویچ است که اولین بار در مینسک در سال 1985 منتشر شد.

 

خلاصه‌ای از داستان جنگ چهره زنانه ندارد:

این کتاب به سرنوشت و تجربیات زنان شوروی می پردازد که در طول جنگ جهانی دوم زندگی می‌کردند که در اتحاد جماهیر شوروی به عنوان جنگ بزرگ میهنی شناخته می‌شد. نویسنده با سربازان، امدادگران و مددکاران غیرنظامی مانند پرستاران صحبت کرد. او با نوشتن این «رمان صداها»، ژانری روایی طراحی کرد، و مستندی تحت عنوان«صدای آرمانشهر» را به تصویر کشید که بینش‌های دلخراشی از زندگی زنان درگیر در جنگ ارائه می‌کند و هم شور و شوق فراوان برای جنگ و وطن و هم زندگی روزمره و وحشت‌های جنگ را از دیدگاه زنانه روشن می‌کند. این کتاب اولین قسمت از این مستند پنج‌گانه است.

نویسنده پیش از نوشتن محتوای اصلی کتاب، متن کوتاهی در مورد تاریخ‌ حضور زنان در ارتش نوشته است اینکه زن‌ها اولین‌بار در تاریخ کی وارد ارتش شدند. در میان آتنی‌ها، اسپارتی‌ها و اسلاوها، زنان دوشادوش مردان می‌جنگیدند. بعدها، زنان نیز در جبهه خدمت می‌کردند، اما بیشتر در بیمارستان‌های نظامی، نیروی کمکی یا مکانیک خدمت می کردند، نه به عنوان سرباز. در طول جنگ جهانی دوم، تعداد زنان در ارتش‌ها به شدت افزایش یافت و بیش از یک میلیون زن تنها در ارتش شوروی در همه مشاغل و شاخه‌های نیروهای مسلح خدمت می‌کردند. پس از این مقدمه، الکسیویچ از پیدایش کتاب و قسمت‌هایی که خودش یا سانسورچی ها حذف کرده اند، صحبت می‌کند.
بخش اصلی کتاب، داستان‌های زنان، با کلمات مشخصه تک تیرانداز ماریا ایوانووا موروزوا آغاز می شود: "این یک گزارش ساده خواهد بود ... گزارش یک دختر ساده روسی ..." این سادگی و اصالت از گزارش ها در صفحات بعدی کتاب دریافت می شود. اگرچه زنانی که با آنها مصاحبه می‌شود در مورد اعمال جنگی، جراحات و تلفات نیز صحبت می‌کنند، اما اغلب در مورد چیزهای کمتر قهرمانانه صحبت می‌کنند: لباس‌هایی که وقتی به خانه می‌روند، می‌پوشند، غذایی که می‌خواهند بخورند، عشقی که می‌خواهند پیدا کنند. برخورد ویژه با زنان در ارتش نیز مورد بحث قرار می‌گیرد: از تبعیض و اتهام ضعیف یا نامناسب بودن آنها تا صحنه‌هایی که سربازان مرد خود را به جلوی آنها انداخته و جان آنها را نجات دادند.
زنان همچنین در مورد چیزهای بسیار شخصی صحبت می کنند: اینکه در دوران کودکی در کمیته های نظامی نام نویسی کردند و در طول جنگ زن شدند، اینکه پریود نشدند، یا در مورد شرمندگی که به دلیل پریود بودنشان به دلیل کمبود محصولات بهداشتی احساس می‌کردند. همچنین به نحوه رفتار با زنان پس از جنگ می‌پردازد: در حالی که مردان شهرت و پاداش دریافت می‌کردند، زنان فراموش می شدند و در حالی که مردان به عنوان قهرمانان مورد احترام بودند، با زنان با سوء ظن رفتار می‌کردند.

 

بخش‌هایی از کتاب:

دقیقاًً جایی که انسان بزرگ‌تر است، به خاطر سپرده می‌شود. در آن‌جا، انسان‌ها به دست چیزی که از تاریخ قوی‌تر است هدایت می‌شوند. باید حوزه‌ی کاری‌ام را توسعه بدهم، به حقیقت جنگ بسنده نکنم و حقیقت زندگی و مرگ را تشریح کنم. پرسش داستایوسکی را تکرار کنم؛ چند انسان در هر انسان وجود دارد، و چگونه باید از این انسان درونی محافظت کرد؟ بدون شک شر جذاب است؛ متنوع‌تر از خیر است؛ وسوسه‌انگیزتر است. همین‌طور عمیق‌تر. وارد دنیای نامتناهی جنگ می‌شوم، همه‌ی چیزهای دیگر گویی رنگ باخته‌اند و از عادی نیز عادی‌تر شده‌اند. دنیای عظیم و وحشی. اکنون تنهایی انسانی را که از آن‌جا بازگشته درک می‌کنم. انگار از سیاره یا دنیای دیگری آمده... او معرفتی دارد که دیگران آن را ندارند، کسب این معرفت تنها در آن‌جا ممکن است، در نزدیکی‌های مرگ. هنگامی که او سعی می‌کند با کلماتْ آن‌چه را دیده و زندگی کرده، انتقال دهد، فاجعه را با تمام وجودش حس می‌کند. زبانش بند می‌آید. او می‌خواهد توضیح دهد، دیگران می‌خواهند درک کنند، اما همه در رسیدن به هدف خویش ناتوان‌اند.
آن‌ها همواره در فضایی متفاوت با منی که شنونده‌شان هستم، قرار دارند. آن‌ها را دنیایی نادیدنی در برمی‌گیرد. حداقل سه نفر در این گفت‌وگو شرکت می‌کنند؛ کسی که ماجراها را تعریف می‌کند، کسی که در آن زمان و هنگام وقوع حادثه این انسان بوده، و من. هدف من پیش از هر چیز کشف حقیقت آن سال‌ها و آن روزهاست. بدون دخالت احساسات. شاید روایتی که انسان از جنگ بلافاصله پس از پایان جنگ ارایه می‌کند، با گذشت دهه‌ها دچار تغییر و دگرگونی شود، چرا که او تمام زندگی‌اش را به خاطراتش اضافه می‌کند، همه‌ی وجودش را. این‌که در تمامی این سال‌ها چگونه زندگی کرد، چه خواند، چه دید، با چه کسانی معاشرت کرد. با او تنها صحبت می‌کنم، گاهی کس دیگری هم حضور دارد. مهم است چه کسی؟ خانواده؟ دوستان؟ کدام دوستان؟ دوستان جبهه و همرزم با سایر دوستان متفاوت‌اند.

 

دنباله کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد»:

کتاب آخرین شاهدان که در سال 1985منتشر شد.

 

افتخارات «جنگ چهره زنانه ندارد»:

برای کتاب "جنگ چهره زنانه ندارد" به نویسنده جوایز متعددی اهدا شد:

  • جایزه ادبی نیکولای اوستروفسکی اتحادیه نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی (1984)  
  • جایزه مجله اکتبر ( 1984)
  • جایزه ادبی به نام کنستانتین فدین از اتحادیه نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی (1985)
  • جایزه لنین کومسومول (1986)
  • جایزه ادبی اروپای مرکزی آنجلوس (2011)
  • جایزه ریشارد کاپوچینسکی (2011)

 

جنگ چهره زنانه ندارد و تلویزیون:

پیش از انتشار این کتاب، مجموعه ای متشکل از هفت فیلم مستند تلویزیونی با عنوان کلی « جنگ چهره زنانه ندارد » ساخته شد که بر اساس فیلمنامه سوتلانا الکسیویچ و به کارگردانی ویکتور داشوک در سال های 1981-1984 در کرونیکل استودیو بلاروس فیلم فیلمبرداری شد در سال 1985 داشوک جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی را برای مجموعه مستندهای "جنگ چهره زنانه ندارد"  دریافت کرد. این فیلم همچنین جایزه "کبوتر نقره ای" را در جشنواره بین المللی فیلم لایپزیک دریافت کرد.

 

جنگ چهره زنانه ندارد و تئاتر:

بر اساس این کتاب، اجراهای زیادی روی صحنه رفتند، از جمله یکی بر اساس نمایشنامه ای نوشته سوتلانا آلکسیویچ:

  • " جنگ چهره زنانه ندارد " تئاتر درام آکادمیک دولتی اومسک ، 1985 کارگردان گنادی تروستیانتسکی  . این اجرا در سال 1985 جایزه دولتی RSFSR به نام K. S. Stanislavsky را دریافت کرد. در سال 1988 نسخه تلویزیونی این نمایشنامه منتشر شد.
  • " جنگ چهره زنانه ندارد " تئاتر تاگانکا ، 1985. کارگردان آناتولی افروس، اجرایی بر اساس نمایشنامه الکسیویچ . در سال 1988، نسخه تلویزیونی این نمایشنامه منتشر شد (کارگردانان آناتولی افروس، بوریس گلاگولین) .  
  • "جنگ چهره زنانه ندارد" تئاتر جوانان ولگوگراد ، 2008. کارگردان الکسی سروف .
  • "والس تصادفی" (نمایشنامه الکساندر رمز بر اساس کتاب الکسیویچ)، کارگردان یوگنی رادکویچ ، تئاتر واریته مسکو  .
  • "Wojna nie ma w sobie nic z kobiety" تئاتر Stefan Jaracz در اولشتین، 2010، کارگردان Krzysztof Popielek  
  • "دوستان دختر" تئاتر جوانان دولتی سن پترزبورگ در فونتانکا ، 2012، کارگردان مارینا اوردینا.
  • "برندگان" تئاتر تومسک برای تماشاگران جوان ، 2015. کارگردان دیمیتری اگوروف
  • "در حالی که صدای آنها به صدا در می آید" - تئاتر عروسکی نیژنی تاگیل، 2015. کارگردان نیکیتا شمیتکو
  • "جنگ چهره زنانه ندارد" تئاتر درام شهر نووسیبیرسک، 2016 کارگردان داریا سوپرونوا.

 

جنگ چهره زنانه ندارد و کمیک:

در 27 آوریل 2019، هنرمند Keito Koume اولین فصل از اقتباس کمیک این رمان را در وب سایت Comic Walker در دسترس عموم قرار داد. در سال 2020، کادوکاوا دو جلد از این کمیک را به صورت کاغذی و دیجیتال منتشر کرد.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «جنگ چهره زنانه ندارد»:

با ترجمه عبدالمجید احمدی از نشر چشمه.

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از جنگ چهره زنانه ندارد:

- مشخصات کتاب‌های صوتی این اثر:

  • نام کتاب    کتاب صوتی جنگ چهره‌ی زنانه ندارد
  • نویسنده    سوتلانا آلکسیویچ
  • مترجم    عبدالمجید احمدی
  • گوینده    مهسا ملک مرزبان
  • ناشر چاپی    نشر چشمه
  • ناشر صوتی    رادیو گوشه
  • سال انتشار    1399
  • فرمت کتاب    MP3
  • مدت    14 ساعت و 45 دقیقه
  • زبان    فارسی
  • موضوع کتاب    کتاب صوتی داستان و رمان خارجی

 

- مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

  1. براساس نسخه‌ی چاپی از نشر جشمه.

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "جنگ چهره‌ی زنانه ندارد چشمه" می نویسد