معرّفی کتاب آدمکش کور:
- سال انتشار آدمکش کور:
آدمکش کور (به انگلیسی The Blind Assassin) دهمین رمان نوشته مارگارت اتوود نویسنده کانادایی است. این کتاب برای اولین بار در سال 2000 منتشر شد.
خلاصهای از داستان آدمکش کور:
داستان این کتاب در شهر خیالی پورت تیکوندروگا انتاریو و در تورنتو میگذرد. در زمان حال روایت میشود اما بیشتر دهههای 1930 و 1940 را در برمیگیرد و به رویدادهای قبلی اشاره میکند. اینیک اثر داستانی تاریخی است که از وقایع واقعی الهام میگیرد و رویدادهای مهم تاریخ کانادا را شرح میدهد، برای مثال، راهپیمایی در اتاوا و تظاهرات کمونیستها در سال 1934 در باغهای Maple Leaf . حقیقت بیشتر توسط مجموعهای از مقالات در روزنامهها که از دور درباره رویدادها و شخصیتهای رمان اظهارنظر میکنند، به دست میآید.
شخصیت اصلی رمان، آیریس چیس، و خواهرش لورا، در شهری کوچک در جنوب انتاریو، بدون مادر، بزرگ میشوند. آیریس بهعنوان یک پیرزن وقایع و روابط دوران کودکی، جوانی و میانسالی خود را به یاد میآورد، ازجمله ازدواج ناخوشایند خود با تاجر تورنتو، ریچارد گریفن.
کتاب سه داستان موازی را پیش میبرد؛ آدمکش کور، که نوشتنش به لورا نسبت دادهشده اما توسط آیریس منتشرشده است. داستان الکس توماس، نویسنده رادیکال سیاسی داستانهای علمی تخیلی است که رابطهای مبهم با خواهران دارد و خود داستان الکس توماس یک داستان سوم را درون خودش دارد، یک داستان علمی تخیلی که توسط همتای تخیلی الکس برای قهرمان داستان دوم روایت میشود، که تصور میشود همتای تخیلی لورا باشد.
این رمان به شکل مکاشفهای تدریجی است که هم جوانی و هم پیری آیریس را روشن میکند، قبل از اینکه به رویدادهای مهم زندگی او و لورا در زمان جنگ جهانی دوم برسد. لورا و آیریس در خانهای به نام آویلیون زندگی میکنند. مادر آنها در جوانی میمیرد و رینی، سرپرستی، و مسئولیت کامل دختران را به عهده میگیرد. همانطور که رمان پیش میرود آیریس، نه لورا، بهعنوان نویسنده و قهرمان واقعی رمان آشکار میشود. پس از خودکشی لورا، آیریس از طریق دفتر خاطرات خواهرش متوجه میشود که ریچارد در دوران ازدواجشان به لورا تجاوز کرده و با تهدید به تسلیم الکس به مقامات، از او باجگیری میکرده است تا تن به خواستهاش دهد. آیریس دختر خردسالش ایمی را میگیرد و از خانه فرار میکند و تهدید میکند که ...
بخشهایی از کتاب:
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحتکننده باشند، اما مطمئناً بازگشتها بدترند. حضور عینی انسان نمیتواند با سایه درخشانی که در نبودنش ایجادشده برابری کند. زمان و فاصله لکهها را محو میکنند؛ بعد ناگهان عزیز سفرکرده بازمیگردد و نور بیرحم آفتاب هر نقطه صورت، حتی جوشها و چروکها و موهای ریز را هم بهخوبی نشان میدهد.
بعضی از بهترین کارها را کسانی انجام دادهاند که برگشتی نداشتهاند، کسانی که وقتی برایشان نمانده، کسانی که بهراستی معنای کلمه بیچاره را میدانند. آنها خطر و فایده را کنار میگذارند، به فکر آینده نیستند و بازور سرنیزه مجبورند به زمان حال فکر کنند. وقتی از بالای پرتگاهی پرتت کنند، یا سقوط میکنی یا پرواز؛ به هر امیدی، هرقدر غیرمحتمل، میچسبی؛ هرچند - اگر بخواهم کلمهای را که بیشازحد مورداستفاده شده به کار برم - معجزهآسا
پلیس خبرم کرد. ماشینی که لورا با آن دچار حادثه شده بود مال من بود، از روی شماره ماشین پیدایم کرده بودند. پلیس، بدون شک به خاطر نام فامیل ریچارد، خیلی مؤدبانه این خبر را داده. میگفتند ممکن است تایرهای ماشین به ریل تراموا گیرکرده یا ترمز ماشین خوب کارنکرده باشد، اما لازم بود بگویند که دو شاهد معتبر ــ یک وکیل دعاوی و یک کارمند بانک ــ دیدهاند که لورا عمداً فرمان ماشین را منحرف کرده و به همان راحتی که آدم پایش را از لبه پیادهرو به وسط خیابان میگذارد ماشین را به دره پرت کرده است. دستکشهای سفید لورا توجه آنها را جلب کرده بود و دیده بودند که چطور فرمان ماشین را منحرف کرده است.
فکر کردم دلیل تصادف ترمز ماشین نبوده است. لورا برای این کار دلیلی داشت. البته دلایل او مثل دلایل آدمهای دیگر نبود. اما درهرحال کار بیرحمانهای کرده بود.
به پلیس گفتم: «تصور میکنم میخواهید کسی هویت او را تأیید کند. من برای تأیید هویتش میآیم.» انگار صدایم را از راه دوری میشنیدم. واقعیت این بود که بهسختی میتوانستم حرف بزنم؛ دهانم بیحس بود و تمامصورتم از شدت درد منقبضشده بود. انگار از پیش دندانپزشک آمده بودم. از دست لورا به خاطر کاری که کرده بود عصبانی بودم، اما از پلیسی هم که میخواست بگوید لورا این کار را عمداً کرده عصبانی بودم. دور سرم هوای داغی جریان داشت؛ حلقهای از گیسوانم مانند جوهری که در آب پخششده باشد در این هوا میچرخید.
پلیس گفت: «خانم گریفین متأسفانه در این مورد تحقیقات محلی صورت خواهد گرفت.»
گفتم: «طبیعتاً، ولی اینیک حادثه بوده است. رانندگی خواهرم هیچوقت خوب نبود.»
دربارهی مارگارت اتوود
- زندگینامة کوتاه مارگارت اتوود:
مارگارت اتوود (Margaret Eleanor Atwood) در کشور کانادا در شهر اتاوا در 18 نوامبر سال 1939 میلادی به دنیا آمد اما...
معرّفی مارگارت اتوود و مشاهدهی تمام کتابها
شخصیتهای اصلی کتاب آدمکش کور:
آیریس چیس گریفن: راوی و قهرمان داستان.
لورا چیس: خواهر آیریس، که کتاب با خودکشی او آغاز میشود و از او بهعنوان نویسنده رمان، درون کتاب نامبرده میشود.
ریچارد ای. گریفن: شوهر بیرحم آیریس که از او مسنتر است، با جاهطلبیهای سیاسی.
وینیفرد گریفن پریور: خواهرشوهر شیکپوش، کنترلگر و اجتماعی ایریس.
الکس توماس: نویسندهای جوان با همدردی کمونیستی که با کمک خواهران به آویلیون پناه میبرد.
نوروال چیس: پدر آیریس و لورا. پسازاینکه در جنگ جهانی اول بهشدت مجروح شد و بعداً همسرش را از دست داد ، با انزجار، تجارت دکمههای خانوادگی را اداره میکند درحالیکه دچار اعتیاد به الکل و افسردگی شده است.
رینی: خانهدار وفادار خانواده چیس که برای آیریس و لورا مانند مادر میشود.
مایرا استرجس: دختر رینی که در دوران پیری به آیریس کمک میکند.
ایمی آدلیا گریفن: دختر آیریس.
سابرینا گریفن: نوه آیریس.
کتاب «آدمکش کور» از کدام کتابهای دیگر اقتباسشده است؟
این رمان شباهت زیادی با داستان کوتاه «زخم شمشیر» اثر «خورخه لوئیس بورخس» نویسندهی معروف آرژانتینی دارد.
آنچه دیگران درباره کتاب آدمکش کور گفتهاند:
منتقد Salon این کتاب را "داستانی حیلهگر... ترسیمشده با طنز تاریک و دست ماهرانه اتوود" توصیف کرد.
منتقد کریستین ساینس مانیتور در مورد این کتاب نوشت "ذهن و هوش تند و رئالیسم پولادین اتوود به طرز درخشان کاری میکند تا فرهنگ بدیع دهه 1930 را تجلی بخشد و بر موقعیت متزلزل زن تأکید کند.
منتقد نیویورکتایمز ، توماس مالون ، تحت تأثیر قرار نگرفت و کتاب را "طولانی و بد نوشته شده" خواند.
آدام مارس جونز در گاردین کمتر منفی بود اما کتاب را بهعنوان یک "داستان عاشقانه با عناصر سیاسی " توصیف کرد.
افتخارات «آدمکش کور»:
- برنده جایزه بوکر سال 2000
- نامزد فهرست نهایی جایزه گاورنر جنرال سال 2000
- نامزد فهرست نهایی جایزه Orange برای داستان سال 2001
- برنده جایزه Hammettسال 2001
- جایزه ادبی بینالمللی دوبلین سال 2002
- مجله تایم آن را بهعنوان بهترین رمان سال 2000 انتخاب کرد و در فهرست 100 رمان برتر انگلیسیزبان خود از سال 1923 قرارداد.
- از سال 2019، قاتل کور دومین رمان پرفروش اتوود پس از داستان ندیمه است که بیش از نیم میلیون نسخه از آن فروخته است.
- فروش این رمان در سال 2000 پس از دریافت جایزه بوکر ده برابر شد.
ترجمههای فارسی از رمان «آدمکش کور»:
«آدمکش کور»: این رمان با دو ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- «آدمکش کور» با ترجمه شهین آسایش از نشر ققنوس
- «آدمکش کور» با ترجمه حبیب گوهری راد از نشر جمهوری
کتابهای صوتی و الکترونیکی از آدمکش کور:
- مشخصات کتابهای صوتی این اثر:
1.نام کتاب صوتی آدمکش کور
- نویسنده مارگارت النور اتوود
- مترجم شهین آسایش
- گوینده مریم پاک ذات
- ناشر چاپی انتشارات ققنوس
- ناشر صوتی آوا نامه
- سال انتشار 1398
- فرمت کتاب MP3
- مدت 25 ساعت و 4 دقیقه
- زبان فارسی
- موضوع کتاب صوتی داستان و رمان خارجی
- مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
1.بر اساس نسخهی چاپی نشر ققنوس
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران