loader-img
loader-img-2

مادر نوشته فلوریان زلر انتشارات نی

5 / -
like like
like like
منم همین جا بودم دیگه... جای دوری نرفتم. کار خاصی نکردم. یه کم نظافت... أهان، چرا، بیرون رفتم... رفتم
یه کم خرید بکنم. یه پیرهن خریدم. می خوای بهت نشون بدم؟ ولی بعید می دونم خوشت بیاد. خیلی سلیقهی
تو نیست. سرخه. جرئت می خواد پوشیدنش. یا باید به به مناسبت خیلی مهمی باشه. واسه تشییع جنازه ی تو
می پوشمش

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "مادر" می نویسد