معرّفی چارلز دیکنز:
- چارلز دیکنز
چارلز دیکنز (1870-1812)، در خانوادهای که از نظر مادی و معنوی در گرداب فقر فرو رفته بودند، پرورش یافت. در جوانی حرفه او روزنامهنگاری بود و کاریکاتورسازی. و گاهی طرحهائی نیز برای داستان و رمان آماده می کرد. همین تمرینها مقدمهای برای ورود او به دنیای رماننویسی شد.
دیکنز در شمار بزرگترین رماننویسان قرن نوزدهم است. در شمار آفریدگارانی است که دنیائی در رمانهای خود خلق کرده است پر از گنجینههای گرانبها.
این رماننویسان، آفریدگاران توانایی هستند با نیروی تخیل اعجابانگیز و خلاق که زندگی را با همه ابعادش نشان دادهاند و میدهند.
رمانهای دیکنز مثل تابلوهای عظیمی هستند که مجموعهای را در حد کمال به تصویر کشیدهاند. در این رمانها چند حادثه و توطئه موازی، چرخهای داستان را به حرکت در میآورند و اشخاص و فصلهای داستان یکی پس از دیگری میآیند و به تدریج وابستگی آنها به همدیگر آشکار میشود.
از طرف دیگر دیکنز، فقر و بینوائی را در شهرهای صنعتی نشان میدهد و از کودکان مطرود و گرفتار، قهرمانان مطلوب خود را به وجود میآورد. در یک سری از رمانهای قوی و ملودراماتیک او مانند «الیور تویست» (1839-1837)، «دیوید کاپرفیلد» (1850-1849) «دوریت کوچولو» (1858-1857)، این ویژگیها دیده میشود.
توجه او به جنبههای شگفتانگیز و تخیلی رمان به او امکان میدهد که سایهها و گوشههای دور از نظر را که به طور معمول چشم آدمهای عادی نمیبیند، دیده و آنها را در رمانهای خود نقاشی کند. طنز و شوخطبعی از سلاحهای برنده او هستند که به جا و به موقع آنها را به کار میبرد.
- ویرجینیا ولف درباره او مینویسد:
«در رمانهای چارلز دیکنز، همه چیز بیواسطه و مستقیم است و رنگین که گاهی یکنواخت میشود. با این وصف رمانهای دیکنز بسیار غنی و پربار هستند و محصول یک ذهن خلاق و البته خلاقیتی در حد عالی. دیکنز همه چیز را در برابر شما قرار میدهد و همه چیز در رمانهای او در شکل اجتماعی است و هیچ چیز آن در محدوده انزوا و تنهائی، سکوت و تأمل به برگ و بار نمینشیند.»