loader-img
loader-img-2

مربع های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسن یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس نوشته زینب عرفانیان انتشارات شهید کاظمی

5 / -
like like
like like
سیدمهدی من را روی زمین خواباند. تا تنم به خاک رسید، چشم هایم دوباره بسته شد. فقط گرمی بوسه اش را روی پیشانی ام حس کردم. دوید و از من دور شد. صداهای دور و برم کمرنگ میشد. در خلسه سنگینی فرو رفتم. نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم که سرفه ای پر خون خیزاند و خواباندم. دوباره به جان دادن افتادم. روی زمین پا می کشیدم. با هر حرکت، چاله ای که زیر پایم درست شده بود، گودتر می شد. نمی دانم چند جان داشتم که خلاص نشدم. از هوش می رفتم و به هوش می آمدم. دوباره به التماس افتادم - خدایا! غلط کردم گناه کردم! 2 18484 +3 www.vanvakelab.in mutueshabidkazemi.ir مین وکتابا

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "مربع های قرمز خاطرات شفاهی حاج حسن یکتا از دوران کودکی تا پایان دفاع مقدس" می نویسد