loader-img
loader-img-2

زنی با تاجی از گل های آبی نوشته فاطمه سرمشقی انتشارات نردبان

5 / -
like like
like like

ناهید هر روز برای آوردن آب، کنار رودخانه می‌رفت. عادت داشت قبل از پر کردن کوزه کنار رودخانه بنشیند، به ناخن‌هایش گلبرگ قرمز بچسباند.موهایش را در باد شانه کند و با زنی که ته رودخانه زندگی می‌کرد، حرف بزند. زن، لباس سفیدی از تو بر تن و تاجی از گل‌های آبی بر سر داشت. کوزه‌ی بزرگی هم کنارش بود که ناهید فکر می‌کرد تمام آب رودخانه از آن بیرون می‌آید…

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "زنی با تاجی از گل های آبی" می نویسد