loader-img
loader-img-2

سیاوش اسم بهتری بود نوشته لیلا صبوحی انتشارات نیماژ

5 / -
like like
like like
سیاوش اسم بهتری بود به دومین رمان لیلا صبوحی خامنه است. او در این کتاب خواننده را شتراه عباس دیزجی (یکی از شخصیت های رمان پیشینش، پاییز از پاهایم بالا می رود) از میان عشق هایی دردناک و مرگ هایی تلخ و شیرین عبور می دهد. خرده روایت های فشردهی او مانند کلاف های رنگارنگ بی شماری به عه ترنجند و پیش می روند و هرکدام نقش خود را در بقته واحدی رقم می زنند سوتی در این زمان، با تسلطی که بر زبان مردانی رازی اش دارد صی رشت دردناک و اسطوره وار او را در خلال ستودیو انفرادی به قلهی دماوند روایت می کند. کتاب با دغدغه ها و رنج های شخصی راوی آغاز می شود، ولی طی رشد بسیار ملایه و طبتی، از قومت وسیس علیت عبور می کند و در فصل های پایانی، در قالب اسطوره ای کاملا انسانی تیور می یابدها داستان صبوحی از لحاظ ساختار، ترکیی دقیق و میشناسی شده با قندانسیونی خلل ناپذیر دارد. با این حال می توان گفت در ازدحام داستان هایی با درو نمیتهای پوچ و شخصیت شار ضعف و منشعل، این نویسنده بیش از هرچیز دیگری در پی ارائه ی قهرمانی باوردیر و تبیین جهان بینی انحصاری خویش است: دغدغه ای که حقابه خوبی از پس آن برآمده
از پسری که حرفش را میزد چیزی در ذهنم نبود. اگر هم قبلا می شناختمش، در آن لحظه در مورد او حضورذهن نداشتم. فقط یک چیز درباره اش برای مسته بود. اینکه آن پسر یکی از آن سایه های ناتمام است که یک جایشان ناقص یاریا سوراخ است. از آنها که النگ می زنند و نمی توانند روی پای خودشان راه بروند و اگر نتوانی به موقع خودت را از سر راهشان کنار بکشی، می خواهند قصه شان را لای غلتک های مغزت پرینت کنند. همان سایه هایی که هنوز یک گنجشان به رنجی یا عشقی یا هر چیز دیگری روی زمین بند است. مثل خود نادیا که می گفت هنوز کنجش به آن بوی ریحان و نعنای شب آخر گیر است.»۔

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "سیاوش اسم بهتری بود" می نویسد