loader-img
loader-img-2

خانه ی کوچک ما نوشته داریوش احمدی انتشارات نیماژ

5 / -
like like
like like
بی شک به شهادت نظر منتقدان و داوران جایزه های ادبی، داریوش احمدی با مجموعه داستان کوتاه «خانه ی کوچیک ماه از پدیده های شگفت انگیز داستان ایرانی معاصر است. گرچه نخستین اثر داستانی این نویسنده ی جنوبی در 60 سالگی اش منتشر شعاب ما، چهار دهه قبل از این واقعه، یعنی سال 1356 داستان نخست او در مجلهی فردوسی به سردبیری عباس پهلوان چاپ می شود و از آن تاریخ تا چندین دهه، به دور از هیاهو و جنجال و حاشیه به کار نوشتن ادامه می دهد تا به ترس ها و وهرم ها و رازها و خیال های انسان روزگارش روایتی داستانی بدهد وسواس و دقت در زبان و فضاسازی و مواجههی تو با اقلیم، داریوش احمدی را در شمان کتاب اول به تویستال های بکر و خلاق تبدیل می کند او روایتگر ارنج و عشق انسان هایی از طبقات رنج کشیده و فرودستی است که در جست وجوی رویاهای اتیادشدهای خود به دنبال رنگی هر چند کمرنگ از شادی در لابه لای خاطراته، رؤیاهاء
خیال ها و حسرت های خود هستند نویسندهی «خانه کوچک ما، با اتکا به تجربهی علنی زیسته خود، آدم های له شدهی روزگارش را که در حال تقلا و دست و پنجه نرم کردن با سنت و مدرنیسی اند، به تصویر می کنید کارگرهایی که در مرز خیال و واقعیت، پیدا و ناپیداین، چهره هایی ملموس آند تسلط بر زبان و تکنیک در داستان های این کتاب از سوی تویستد هاش یاد آور اوج و شکوه و اصالت داستان کوتاه است به عبارتی داستان های کوتاه داریوش احمدی همان چیزی است که خودش دربارهی آنها می گوید: «من در داستان پردازیم بیشتر از واقعیت های زندگی استفاده می کنم، واقعیت هایی که به شخصه تجربه کرده ام و این حقیقت و واقعیت را با چاشنی تخیل همراه می کنیم. به نظرم داستان برگردان واقعیت نیست و دست بردن در واقعیت است. برای این که اثری شگرف به وجود بیاوریم باید بتوانیم خواننده را درگیر داستان کنیم. مجموعه داستان «خانه کوچک ما»، توجه منتقدان، مخاطبان و داوران در جایزه های مهم داستان را به خود جلب کرد مقام نخست جایزه ادبی سیلک کاشان، پرنده کتاب سال دوسالانه داستان شیراز، تجلیل در جایزه ی جلال آل حماد، کاندیدای دریافت بهترین مجموعه داستان از جایزه ی هفت اقلیم و نامزد جایزدی احمد محمود از جمله افتخارات خانای کوچک ما است
بیشتر روزها، با دوستان از روی پل تویی که به بل دک دکوی شرکت نفت معروف بود و با لوله و پلیت و الوار های چوبی ساخته شده بود و ساز ماش را با سیم بوکسل مهار کرده بودند، می گذشتیم و دربارهی کتاب هایی که تازه خوانده بودیم حرف میزدیم. شاپور از گورکی و دانشکده های من حرف می زد و من از ابلوموف» و دنیای ایلیا ایلیج. و این که همه ی ما دچار نوعی ابلومویسم بودیم که انگار برسا تحمیل شده بود و خودمان هم سخت در لاکنش فرو رفته بودیم

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "خانه ی کوچک ما" می نویسد