loader-img
loader-img-2

جود گمنام نوشته تامس هاردی انتشارات فرهنگ نشر نو

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب جودگمنام:

- سال انتشار کتاب جودگمنام:

جودگمنام (به انگلیسی Jude the Obscure) رمانی نوشته تامس هاردی است که در دسامبر 1894 به عنوان یک داستان سریالی در مجله شروع شد و برای اولین بار در قالب کتاب در سال 1895 منتشر شد (اگرچه در صفحه عنوان آن نوشته شده است 1896)  این آخرین رمان کامل هاردی است.

 

خلاصه‌ای از داستان جودگمنام:

قهرمان داستان، جود فاولی،مرد جوانی از طبقه کارگر است. او یک سنگ تراش است که آرزوی دانشمند شدن را دارد. شخصیت اصلی دیگر دخترعموی او، سو بریدهد است که جو به او علاقه دارد.
این رمان داستان جود فاولی را روایت می کند که در دهکده ای در جنوب انگلستان (بخشی از شهرستان تخیلی هاردی در وسکس) زندگی می‌کند. او مشتاق است در دانشگاه «کریستمینستر»، تحصیل کند. در جوانی، جود در اوقات فراغت خود به امید ورود به دانشگاه، خودش یونانی کلاسیک و لاتین می آموزد ، در آن زمان او در نانوایی عمه بزرگش کار می کرد، اما قبل از اینکه بتواند به این مهم دست یابد، جود ساده لوح توسط آرابلا دان اغوا می شود، یک دختر محلی نسبتاً خشن، از نظر اخلاقی سست و سطحی که با تظاهر به بارداری او را به دام ازدواج می اندازد. این ازدواج شکست خورده است و آرابلا جود را ترک می کند و بعداً به استرالیا مهاجرت می کند. در این زمان، جود مطالعات کلاسیک خود را رها کرده است.
پس از اینکه آرابلا او را ترک می کند، جود به کریستمینستر نقل مکان می کند و به تنهایی تحصیل می‌کند، به این امید که بتواند بعداً وارد دانشگاه شود. در آنجا او با دخترعموی خود، سو بریدهد آشنا شده و عاشق او می‌شود. اما، اندکی پس از این، جود سو را به معلم سابق مدرسه‌اش، آقای فیلوتسون، معرفی می کند، و در نهایت او را متقاعد می کنند با او ازدواج کند، علی رغم این واقعیت که او حدود بیست سال از او بزرگتر است. او به زودی از این کار پشیمان می شود، زیرا علاوه بر اینکه عاشق جود است، از تصور رابطه جنسی با شوهرش نیز وحشت زده می‌شود. سو به زودی از فیلوتسون اجازه می‌خواهد تا او را طلاق دهد تا بتواند با جود ازدواج کند، او نیز قبول می‌کند.

سو و جود مدتی را بدون هیچ رابطه جنسی و بدون ازدواج با هم زندگی می‌کنند. این به دلیل بیزاری سو از رابطه جنسی و نهاد ازدواج است. اندکی بعد، آرابلا با فرار از شوهر استرالیایی خود که هتلی در سیدنی را مدیریت می‌کرد، دوباره ظاهر می‌شود و این موضوع را پیچیده می‌کند. آرابلا و جود طلاق می‌گیرند، با این حال، آرابلا می‌گوید که او یک فرزند از جود دارد، که هشت ماه پس از جدایی آنها، بدنیا آمده است و متعاقبا این کودک را نزد پدرش می‌فرستد.
جود در نهایت سو را  به داشتن رابطه متقاعد می کند و در طول سال ها، آنها دو فرزند با هم دارند و انتظار فرزند سوم را می‌کشند. اما جود و سو به دلیل زندگی مشترک بدون ازدواج، به ویژه پس از تولد فرزندان، از نظر اجتماعی طرد می شوند. کارفرمایان جود او را به دلیل رابطه نامشروع از کار اخراج می‌کنند و خانواده مجبور می شوند سبک زندگی عشایری داشته باشند و از شهری به شهر دیگر در سراسر وسکس نقل مکان می‌کنند تا به دنبال کار و مسکن باشند و در نهایت ...

 

بخش‌هایی از کتاب:

تو هیچ وقت، آن طور که من دوستت دارم، دوستم نداشته ای؛ هیچ وقت، هیچ وقت! قلبت، پرشور و احساس نیست و در شعله ها نمی سوزد! تو در کل، یک جور شبح یا پری هستی، نه یک زن!
این جوانان هنگامی که از او می‌گذشتند حتی او را نمی‌دیدند، یا سخنانش را نمی‌شنیدند. از او طوری می‌گذشتند که انگار از کنار جام پنجره‌ای می‌گذرند و از پشت شیشه اشیاءِ آشنا را می‌بینند. آنها در نظر او هر چه بودند، او در نظر آنها و برای آنها وجود نداشت.

 

تحلیلی بر داستان «جودگمنام»:

در حدود سال 1887، هاردی شروع به یادداشت برداری برای داستانی در مورد تلاش های ناامیدانه یک کارگر برای حضور در دانشگاه کرد، که شاید تا حدی الهام گرفته از شکست تحصیلی و خودکشی دوستش هوراس مول بود.  از دسامبر 1894 تا نوامبر 1895، نسخه‌ای از رمان به صورت قسمتی در مجله ماهانه جدید هارپر منتشر شد که در ابتدا تحت عنوان The Simpletons و سپس Hearts Insurgent بود. در سال 1895، این کتاب با عنوان کنونی خود، جود گمنام، در لندن منتشر شد. هاردی در مقدمه چاپ اول خود جزئیاتی از مفهوم و تاریخ نگارش رمان ارائه می دهد و ادعا می کند که از جزئیات خاصی از مرگ یک زن (به احتمال زیاد دخترعموی او، تریفنا اسپارکس  در سال 1890) الهام گرفته است.

 

درون‌مایه رمان «جودگمنام»:

این رمان به طور خاص به مسائل کلاسی، تحصیلی، مذهبی، اخلاقی و ازدواج می‌پردازد.
این رمان چندین مشکل اجتماعی در انگلستان ویکتوریایی را بررسی می‌کند، به‌ویژه آن‌هایی که مربوط به نهادهای ازدواج، کلیسا و آموزش هستند. این تم ها به ویژه از طریق استفاده هاردی از کنتراست ایجاد می‌شوند. به عنوان مثال، در آغاز رابطه جود و سو، ایمان مسیحی جود با شک مذهبی سو در تضاد است، تضادی که با تغییر نقش بعدی آنها حتی بیشتر می شود. اگرچه شخصیت‌های اصلی هر دو دیدگاه را نشان می‌دهند، رمان به شدت از مسیحیت و به طور کلی نهادهای اجتماعی انتقاد می‌کند.
مسیر جود در طول داستان، نقش های دوسوگرا و متضاد مذهب سازمان یافته در زندگی او را روشن می کند. جود، از ریشه هایش در مریگرین، همیشه دین را آخرین بازی یک زندگی دردسرساز و غیر جالب می دانست اما، همانطور که در طرد سیستماتیک او از دانشگاه کریستمینستر مشاهده شد، رویای جود برای ورود به کلیسا دست نیافتنی بود و او را مجبور به دنبال کردن سایر علایق کرد. مسیر مشابهی را می توان در برخورد هاردی با نهاد سنتی ازدواج مشاهده کرد. هاردی از جفت اصلی آرابلا و جود تا دیدار مجدد آنها، ازدواج را به عنوان یک ضرورت اجتماعی ظالمانه به تصویر می‌کشد و شخصیت‌ها را به سمت مارپیچ رو به پایین ناراحتی سوق می‌دهد.
ازدواج‌های ناخوشایند، پرسش‌های مذهبی و فلسفی، و مشکلات اجتماعی که در جودگمنام به آن پرداخته می‌شود، در بسیاری از رمان‌های هاردی دیگر و همچنین در زندگی هاردی ظاهر می‌شود. مبارزه علیه مرزهای طبقاتی ثابت پیوند مهمی بین رمان و زندگی هاردی است، به ویژه در مورد آموزش عالی و طبقه کارگر. اگرچه جود مایل به حضور در دانشگاه کریستمینستر است، اما نمی تواند هزینه های تحصیل برای مدرک تحصیلی را بپردازد، و او فاقد شرایط لازم برای گرفتن  بورسیه تحصیلی است، بنابراین از دستیابی به تحرک اقتصادی و خروج او از طبقه کارگر جلوگیری می‌شود. این موضوع تحصیلات دست نیافتنی برای هاردی شخصی بود، زیرا او نیز مانند جود، علیرغم علاقه اولیه به بورسیه تحصیلی و کلاسیک، قادر به تحصیل در دانشگاه آکسفورد یا کمبریج نبود.  
شباهت دیگر بین شخصیت‌ها و مضامین کتاب و تجربه واقعی زندگی هاردی زمانی رخ می‌دهد که سو پس از بی‌تفاوتی و حتی خصومت نسبت به مذهب، شیفته دین می‌شود. همسر اول هاردی، اِما، مانند سو بریدهد، در جوانی از آزادی‌خواهی و نسبتاً بی‌تفاوت به مذهب در دوران جوانی به مذهبی شدن وسواس گونه تبدیل شد. از آنجایی که هاردی همیشه به شدت از مذهب سازمان‌یافته انتقاد می‌کرد، همانطور که اما بیشتر و بیشتر مذهبی می‌شد، دیدگاه‌های متفاوت آنها منجر به تنش زیادی در ازدواجشان شد و این تنش عامل اصلی بیگانگی آنها از یکدیگر بود.

 

جودگمنام و سینما:

  • فیلمی به نام جود در سال 1996به کارگردانی مایکل وینترباتم با بازی کریستوفر اکلستون و کیت وینسلت.

 

جودگمنام و تلویزیون:

  • 1971 یک سریال تلویزیونی شش قسمتی به نام Jude the Obscure  به کارگردانی هیو دیوید با بازی رابرت پاول و فیونا واکر.

 

جودگمنام و رادیو:

  • مجموعه رادیو بی بی سی 4 (2020) اقتباسی سه قسمتی از جود گمنام را به نمایش گذاشت.
  • پادکستی به نام که در آن مایکل یان بلک، جود گمنام را همراه با تفسیر می خواند ، در می 2018 منتشر شد.

 

جودگمنام و تئاتر:

  • هاوارد برنتون، نمایشنامه نویس بریتانیایی، اقتباسی به روز شده از این رمان نوشت، که به سادگی با عنوان جود، در تئاتر همپستید در شمال لندن در ماه مه 2019 نمایش داده شد.
  • اقتباسی دو قسمتی موزیکال از Jude the Obscure  توسط ایان فینلی (کتاب)، بروس بندیکت (موسیقی)، جاناتان فیتس (موسیقی) و جروم دیویس (ترانه) که برای اولین بار در شرکت تئاتر سوزاندن زغال سنگ در رالی، NC در آوریل 2012 نمایش داده شد.  

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «جودگمنام»:

با 2 ترجمه به زبان فارسی موجود است:

  1. جودگمنام با ترجمه ابراهیم یونسی از نشر فرهنگ نشر نو
  2. جودگمنام با ترجمه سودابه کی‌نیا از نشر زرین(دو زبانه)

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از جودگمنام:

مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

  1. براساس نسخه‌ی چاپی نشر فرهنگ نشر نو.

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "جود گمنام" می نویسد