درکه نامش در دفتر زندگان نباشد، به دریاچه آتش افکنده خواهد شد لیلی، پیرزن ایرلندی هشتاد و نه ساله ای است که پس از مرگ نوهاش تصمیم می گیرد سرگذشت خود را بنویسد، خاطرات بیش از هشت به آرامی از ایرلند با آمریکا و از دوران کودکی با ازدواج و عادری، و از شادی ها و غمهاء امیدها و بأسماء مثل هر زندگی دیگر، ولی در سایه همیشگی از دست دادن او عشق و رفاقت را می یابد ولی هرگز امکان لذت بردن از آن را برای مدت طولانی پیدا نمی کند. مردان زندگی اش هریک به دلیلی تصمیم میگیرند که زندگی لیلی را تغییر می دهد و او را دلشکسته باقی می گذارد. در کرانه کنوان داستان بردباری هاست، روایت از پا افتادن ها و برخاستن ها، ادای دینی به همه آنها که عزیزانشان را به نام آرمان های بلند از دست می دهند، ولی هربار که قلبشان می شکند، تکه هایش را جمع می کنند و به راهشان ادامه می دهند. سباستیان بری، نمایشنامه نویس، شاعر و رمان نویس ایرلندی، و نامزد و برنده
جوایز متعدد ادبی، در این رمان روایتگر سرگشتگی پیرزنی است که خود را در آستانه بزرگ ترین تصمیم زندگی اش می بیند، تصمیم به تعیین سرنوشت خود
جوایز متعدد ادبی، در این رمان روایتگر سرگشتگی پیرزنی است که خود را در آستانه بزرگ ترین تصمیم زندگی اش می بیند، تصمیم به تعیین سرنوشت خود
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران