محمدرضا شفیعی کدکنی، متولد 1318 در کدکن نیشابور، از شاعران برجسته معاصر است. مهارت های گرانمایه ای در نقد ادبی و تصحیح متن های ارزشمتد پارسی دارد حضور درازمدت در دانشگاه تهران، خوش اقبالی شفیعی کدکنی را دوچندان کرده است. وی در متن و معرض تمام اتفاقات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در دوران پر از التهاب تاریخ معاصر ایران بوده است. تحصیل و پژوهش در دانشگاه های مختلف اروپا، آمریکا، ژاپن و دیگر کشورها، فرصت مغتنمی را برایش فراهم آورده بود تا به عنوان یکی از نظریه پردازان معاصر مطرح شود. شفیعی کدکنی، دلباخته زادگاه و ستایشگر خراسان بزرگ است و کوچک ترین و ناچیزترین بهانه سبب می شود تا او در قالب استعاره، تشبیه، مجاز و کنایه و فرمالیسمی درهم تنیده شده، جامه گران قیمت و منحصر به فردی بر تن خراسان پوشاند و از ناز و کرشمهایش روایت کند. از طرف دیگر شفیعی کدکنی خشم و نفرت از مغول و تاتار را نیز با خود حمل می کند و چاووشی خوان قبیله ایران است خود را مسئول ایران می پندارد و همواره در رثای ایران و گام های زشت و پلشت مغول ناله سر می دهد، خراسان ستایی، مغرول ستیزی، وفرمالیسم سه مؤلفه یاسه موضوع همگون یا ناهمگون شعر اوست. ترکیب این سه مفهوم در کنار خردگرایی و سوگواری های تاریخی، هنگامه های نو و منحصربه فردی خلق کرده است. رویکرد کتاب حاضر گذری بر متن و محتوای این سه دیدگاه اصلی شفیعی کدکنی است
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران