اسرار عمارت تابان نوشته شیوا مقانلو انتشارات نیماژ

رمان ععمانی - ساحر الی اسرار عمارت باید خالی را به ستری زمآآوه میاورد که در آن باز شدن هر گره گره جدید و به آن جاری و هیچ کس و هیچ چیز چه می نماید نیست. خانم دکتر نایان رودکی الاستعانتنای مادی و خوش نام است که بتونه استاد ولیدلی، دکتر نادر و در کار منطق جوانی بهنام ابطین عازم گاوشی محماته هر قلعه ی بلتی در خراسان شمالی عید آینه ببم کوچک در عمارتی آریایی و خلوت به نگهبانی پیرمردی لاله و مرموز، اقامت می کند با دادن حوائی ج ا
و خطرناک در پی قاچاقچیان و پلیسی هم به این گوشی باز می شود و ناگوار تایان خود را در دل ماجرایی می بینید که یک سفرش به فرد، هفتم و حمله مغول به این عفته میرسنلیا ویک، سرش به ماجرایی خاردز عنتی در نیم قرن بیش عشق فقهی ارسال تمام این ماجراات و پایان غیر قابل انتظاره
وقتی چیزی رو که داری با تمام وجود عین خوی، ساستها و روزها نقشه یه دست آوردنش رو می کنی به نیما راد مختلف و امی اختلاد فکر میکی که بطوری بهش برسی ابعد اون لحظه که بود سندی کی رد و به خودت م ی بالا را شاه
اون لحظه یکهو تمام گذشته سفر می شه هم ناراحتی داروسخنیها شم استان ها به تفله ها حتی یک جورهایی می ترسی، جون بازه آنیست
فروکش می کنه و یادت می آد واسه رسید و به این نقطه چه کارهایی که بگردید، شاید واسه همینه که آدم های عامی ویدو رانکر می کنین اما تو معمولی که رویاهای درد داریم ادم های سنگینی هم هستیم ولی نمیدونن سنگدلی و یارحم ما به خاطر اینه که تپل ترش امهای حاله دیگهای بودن که اون با گذاشتن و به خاطر زنده کردن رویاهای خوشسون به ما ظلم کرشانه