loader-img
loader-img-2

سرشار زندگی نوشته جان فانته انتشارات اسم

5 / -
like like
like like
پای نیاز پرشورم به او هم وسط بود. از اولین باری که دیدمش دچارش شده . دفعه اول رفت. از خانه خاله اش آنجا که موقع خوردن چای همدیگر را دیده بودیم بیرون رفت، و من حالم بدون او خوب نبود ، عایلی
بیش نبودم تا این که دوباره دیدمش. اما به خاطر او باید جور دیگری زندگی می کردم ، یک خبرنگار، یک بنا هرچی که دم دست نثرم ، هر جوری بود، از او نشات می گرفت. چون همیشه حرفه ام را کنار می گذاشتم، از نفرت داشتم، ناامید می شده ، کاغذ را مچاله می کردم و پرت می کردم وسط اتاق. اما او می توانست آن نوشته های دور انداخته شده را زیر و رو کند و یک چیزهای دستگیرش شود، من هم واقعا هیچ وقت نمی دانستم کی خوبم ..

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "سرشار زندگی" می نویسد