loader-img
loader-img-2

میعاد در دوزخ زندگی سیاسی خلیل ملکی نوشته حمید شوکت انتشارات اختران

5 / -
like like
like like

خلیل ملکی تبریزی برای ما بیگانه ای آشناست، بیگانه بودنش در نگاه نخست سخی غریب می نماید. چراکه در این سال ها حرف و سخن بسیار درباره اش گفته و شنیده ایم؛ سال هایی که نه تندی و درشتی که بردباری و مدارا سکه رایج و پیمانه سنجش نیک و بد زمانه بوده اند. ملکی در این سال ها همواره با ما و سرآمد ما بوده است. راه و رسم او را در تمام این سال ها، چاره هر درد و مرهم هر زخمی انگاشته ایم تا به عیار و اعتبار همان سکه رایج و پیمانه سنجش، هرچه از او دور می شویم به ما نزدیک تر شود.
شاه بیت غزل زندگی اندوهبارش را چنان سروده ایم که هیچ اسارتی را برنمی تابید و اسیر توده نبود تا در چشم خطاپوشمان حقیقت دیگری پنهان بماند که توده را به صرف توده بودن، به صرف تهی دستی، کمال راستی و درستی نداشته بود، گویی در سرسرای تاریخ، آیینه ای در غبار برابرش نهاده باشیم که در آن تصویری از او نه آنگونه که بود. که آن گونه که می انگاریم و می پنداریم نقش بسته باشد. آیینهای شکسته به تاوان تندی و درشتی روزگار سپری شده که جز خاک و خاکستر پیامد دیگری بر جای نهاده باشد. ما ملکی، این بانگ فروخفت فرودستان را از آغاز تا پایان، آوای رسای هشدار می پژواک چنین روزگاری انگاشته ایم. خورشید تابانی که بار دیگر سر برآورده است تا ظلمت برخاسته از دی و درشتی خطاهای بی شمارمان را فروبکاهد و فکر و اندیشه مان را جلا و درخششی تازه بخشد. بی آنکه لختی درنگ کنیم و بیندیشیم و ببینیم آیا به راستی چنین است که می پنداریم با اینکه ملکی تنها نجوای بیگاندای آشنا، نجوای از خودبیگانگی ماست که بار دیگر سر برافراشته است؟

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "میعاد در دوزخ زندگی سیاسی خلیل ملکی" می نویسد