معرّفی کتاب در دره نعرههای تندرگون:
- سال انتشار کتاب در دره نعره های تندرگون:
در دره نعرههای تندرگون (به آلمانی Im Tal der donnernden Hufe) داستانی از هاینریش بل است که در مارس 1957 منتشر شد.
خلاصهای از داستان در دره نعرههای تندرگون:
ترجمه فارسی کتاب شامل 9 داستان از نویسنده است که عبارتند از:
- مرگ السا بسکولیت
- اعتراف
- مثل یک خواب بد
- رسیدی بود و سیاهی
- یادداشتهای بن
- دانیل عادل
- مرد و چاقوها
- سکوت محبوب مورکه
- در دره نعره های تندرگون
علاوه بر آن قبل از شروع داستانها دو مطلب زیر نیر در کتاب آمده است:
- بل از زبان خود
- بیانیه ای بر ضرورت داشتن قوه خلاقه ادبی
در داستان در دره نعرههای تندرگون مادر کاترینا به راین رفته است تا کمی در مسابقات قهرمانی تفریح کند. او دخترش کاترینا میرزوو را که قرار است به وین برود در آپارتمان حبس کرده است. کاترینا خیلی وقت پیش چمدانش را بسته و از روی بی حوصلگی، با دوربین دوچشمی به پنجره باز نگاه میکند و به طور اتفاقی پاول را مشاهده میکند که از غیبت خانوادهاش سوء استفاده میکند و تپانچه پدرش را میدزدد. آن دو به یکدیگر علاقمند هستند. وقتی پاول خانه پدرش را ترک میکند، کاترینا از او میخواهد که ...
بخشهایی از کتاب:
خوشبختانه، به ندرت، مادر حالتی شبیه به الانش را پیدا میکرد: وقتی شراب مینوشید، و مردم میگفتند: آه بله، جدای از همه چیز او هنوز به زن اصیل زیش برونیه.
این که مادر داشت سیگار میکشید، خـوب بـود؛ چکیدن روی سیگار، چکیدن بر حلقه دود، اشکها زیاد جدی به نظر نمی رسیدند، بیشتر تصنعی می نمودند، اما، اشکها آخرین چیزهایی بودند که مادرش آن را وانمـود می کرد.
مادر گفت: «حقشون رو کف دستشون میذارم، از این که داری میری خیلی ناراحتم. تسلیم اونا شدیم.»
«چرا تو هم نمی آیی بریم؟»
«نه، نه ـ تو برمی گردی، یکی دو سال دیگه برمی گردی. هـیـچ وقـت کاری رو نکن که اونا فکر میکنن کردی، هیچ وقت. حالا راه بیفت دیگه.»
دختر دستها را در آستینهای ژاکتش سراند، دکمه ها را انداخت، بلیت را لمس کرد، برای برداشتن پول به اتاق خوابش دوید. مادر در حالی که می رفت، چمدان را بردارد، سری تکان داد و گفت: «اصلا فکـرش رو نـکـن بجنب ـ وقت زیادی نداری»
ترجمههای فارسی از رمان «در دره نعره های تندرگون»:
با ترجمه مهردادمهربان/بهرام فرهمندپور از نشر علم.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران