loader-img
loader-img-2

تدفین مادربزرگ نوشته گابریل گارسیا مارکز انتشارات پارسه

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب تدفین مادربزرگ:

- سال انتشار تدفین مادربزرگ:

دومین مجموعه داستان کوتاه مارکز در سال 1962 به نام تدفین مادربزرگ (به اسپانیایی Los funerales de la Mamá Grande) منتشر شد.

 

خلاصه‌ای از داستان تدفین مادربزرگ:

داستان‌های این کتاب عبارت‌اند از: خواب نیمروز سه‌شنبه، روزی چون روزهای دیگر، در این دهکده دزدی وجود ندارد، بعدازظهر شگفت بالتاثار، بیوه مونتی یل، یک روز بعد از شنبه، گل‌های مصنوعی، تدفین مادربزرگ.
شخصیت اصلی داستان تدفین مادربزرگ که نام کتاب را هم بر خود دارد، پیرزنی است که هیچ‌کس باور نمی‌کرد روزی بمیرد، مادربزرگی دیکتاتور،  اربابی با ملک وسیع و افراد زیادی که برایش کار می‌کنند. و مالک منطقه‌ای وسیع است و افراد زیادی زیردست او قرار دارند. مارکز با روایت 14 روزه‌ی که بین مرگ تا تدفین او است استعمار و دیکتاتوری‌های رهبران جامعه را به‌نقد می‌کشد.
این داستان زندگی و فرهنگ آمریکای لاتین را به هجو می‌برد. اکثر مکان‌های ذکرشده در داستان در کلمبیا هستند، و «مادربزرگ» خود اغراق‌آمیز «cacique» رئیس سیاسی، شخصیتی آشنا در تاریخ و سنت آمریکای لاتین است.
تشییع‌جنازه مادربزرگ در رمان معروف صدسال تنهایی گارسیا مارکز بلافاصله پس از مرگ ملکیادس ذکرشده است که نمونه‌ای از تمایل نویسنده به گره زدن آثار ادبی خود است.
این کتاب نمونه‌ا‌ی از رئالیسم جادویی است.

 

بخش‌هایی از کتاب:

هیچ‌کس نمی‌توانست تصور کند که امکان دارد مادربزرگ روزی بمیرد، مگر افراد قبیله و خود او که دل‌نگرانی‌های ناشی از پیری پدر آنتونیو ایسابل، او را برمی‌انگیخت. اما امیدوار بود که مانند مادربزرگ مادری‌اش که در دوران جنگ 5781 در آشپزخانه اقامتگاهش سنگر گرفته بود و با یک دسته از گشتی‌های سرهنگ آئوره‌لیانو بوئندیا مقابله کرده بود، صدوبیست سال عمر کند. اما وقتی‌که ماه آوریل رسید، مادربزرگ دریافت که خداوند این امتیاز را به او اعطا نخواهد کرد که یک‌مشت فراماسون طرفدار حکومت فدرالی را شخصاً در یک مبارزۀ آشکار تصفیه کند.
در هفتۀ اول، پزشک خانوادگی، به یاری ضمادهای خردل و جوراب‌های پشمی، درد را فریب داد. او از فارغ‌التحصیل‌های قدیمی دانشکدۀ پزشکی مونپلیه بود، ولی به سبب عقیدۀ فلسفی با پیشرفت علمی مخالف شده بود و مادربزرگ، امتیاز طبابت در ماکوندو را برای همیشه منحصراً به شخص او واگذار کرده بود. او زمانی سوار بر اسب، دهکده را طی کرده بود، از بیماران شوم شبانه عیادت به عمل‌آورده بود، و طبیعت این امتیاز را به او اعطا کرده بود که پدر فرزندان متعددی متعلق به دیگران باشد. اما آرتریت او را در ننویی بی‌حرکت افکنده بود و او بی‌آنکه از جا بجنبد، از طریق تفأل، وراجی و قاصد، بیمارانش را درمان کرده بود.
هنگامی‌که مادربزرگ او را احضار کرده بود، با پیژاما، تکیه داده به دو عصا، از میدان گذشته بود و در اتاق بیمار مستقرشده بود. فقط موقعی که دریافت مادربزرگ در حال احتضار است، دستور داد صندوقی با ظرف‌های چینی و نوشته‌های لاتین آوردند و مدت سه هفته، با انواع مرهم‌های آکادمیک، به‌اضافۀ شربت‌ها و شیاف‌های استادانه، او را از درون و برون آکند. پس از آن‌که در اطراف موضع درد، قورباغه دودی و در اطراف کمر زالو گذاشت، تا سپیده‌دم روزی که با این راه‌حل مواجه شد که بگوید سلمانی او را حجامت کند و پدر آنتونیو ایسابل، ارواح خبیث را از او دور کند.

 

معرّفی گابریل گارسیا مارکز:

 گابریل گارسیا مارکز در کشور کلمبیا در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارا در 6 مارس سال 1927 میلادی به دنیا آمد. تولد او همزمان است با اعتصاب مشهور کارگران کشتزار‌های موز. همان رویدادی که سال‌ها بعد در رمان «صدسال تنهایی» مارکز آن را به تصویر کشید اما...

معرّفی گابریل گارسیا مارکز و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «تدفین مادربزرگ»:

  • تدفین مادربزرگ، ترجمه قاسم صنعوی از نشر کتاب پارسه، شابک: 9786005733594
  • روزی همچون روزهای دیگر، ترجمه یکتا تیموری، نشر آریابان، شابک: 9789647196161

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از تدفین مادربزرگ:

- مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

  1. بر اساس نسخه‌ی چاپی نشر کتاب پارسه.

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "تدفین مادربزرگ" می نویسد