معرفی کتاب «زن بودن» اثر «تونی گرنت»
کتاب «زن بودن | Being a Woman» اثر «تونی گرنت | Toni Grant» کتابی در ژانر روانشناسی است که اولین بار در سال 1988 منتشر شد.
در این کتاب تونی گرنت سالها تجربه خود از گفتگوی رادیویی با زنان را به اشتراک میگذارد. تحقق زنانگی و عشق ورزیدن به خود در محوریت موضوع این کتاب قرار دارد. نویسنده با نگاهی روانشناختی به شخصیت زنانه، آنها را به گروههای مختلفی تقسیم میکند و ویژگیهای هر یک را بررسی میکند. در این کتاب نویسنده صراحتاً مخالف خود را با جنبشهای فمینیستی ابراز میکند و بر این باور است که زنان باید با درک جایگاه اجتماعی و خانوادگیشان به اهمیت نقش خود پی برده و به آن افتخار کنند.
نویسنده توضیح میدهد که پیدا کردن راه درست برای زنان از اهمیت بالایی برخوردار است و موجب میشود تا در سنین میانسالی دچار سرخوردگی نشوند و اینکه اگر با انتخاب خود تنها به وظایف مادری خود در خانه بپردازند به این معنا نیست که حقشان پایمال شده و در عین حال تاکید دارد که افراط در وظیفه مادری باعث ضعف اعتماد به نفس فرزندان خواهد شد. این کتاب در نه فصل سعی دارد مفاهیم زنانگی را بازتعریف کند.
دیگران مهّم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از Publishers Weekly: نویسنده استدلال می کند که زن امروزی تنها با تصدیق خود و ایجاد تعهد به مردی که شایسته اوست، می تواند تحقق واقعی و برابری پیدا کند.
بخشی از کتاب «زن بودن»
در بخشی از کتاب میخوانیم:
بسیاری از زنان آمازونی معاصر، عمیقا از ذوب شدن شخصیت خود در اسارت مردان می ترسند. اسارت یعنی تعلق، و تعلق نیاز به نوعی تسلیم شدن و جابه جایی هویت شخص دارد. اما زن آمازونی اغلب وحشت دارد که مبادا این جابه جایی هویت به معنای از دست دادن هویت خودش باشد، هویتی که که مدت های طولانی برای خلق آن سخت تلاش کرده است. افسانه ی هیپولیتا و تسوس، با تسلیم یا از دست دادن هویت پایان نمی یابد، بلکه قصه ادامه دارد تا آن جا که دنباله ی زندگی هیپولیتا در آتن و رشد روان شناسی او به عنوان یک زن را کاملا به تصویر می کشد. نوعی زندگی که در آن فرا می گیرد تمام هویت جدیدش را بپذیرد. آمازونی های معاصر نیز به این زندگی نیاز دارند، اما متاسفانه تعداد اندکی از مردان، پادشاه یا غیر پادشاه، مایلند وقت و انرژی صرف کنند تا «دختری را که در تصرف دیگری ست» به دست آورند.... برای بسیاری از زنان معاصر، هم آغوشی بیشتر به معنای در قید بودن است تا اسارت. بسیاری از آنان درحالی که از روی هوس بازی با دیگران هم آغوشی می کنند، نمی خواهند احساس نزدیکی زیادی با نامزد خود داشته باشند. هوس بازی شاید اشکالی نداشته باشد، چرا که باعث لذت بیشتر همبستری می شود، همچنین می تواند به عنوان وسیله ای برای دوری کردن به کار رود؛ به طور مثال تصور اینکه با کسی هستی و وانمود می کنی شخص دیگری هستی، احساس امنیت را بیشتر می کند. زن آمازونی از اینکه خودش باشد و یا در محاصره ی کنترل یک مرد واقعی بسیار احساس تهدید می کند. او دلایل موجهی برای این ترس ها دارد، زیرا زنی که از صفات زنانگی خود آگاهی دارد، تنها تسلیم مردی می شود که به او اعتماد دارد و برایش احترام قائل است. زن معاصر آمازونی خود را در آغوش مردانی رها می کند که حتی نمی داند آن ها را دوست دارد یا نه. از آن جایی که در اسارت یا عدم کنترل بودن برای او ویران کننده است، اغلب مردانی را برمی گزیند که از شأن او پایین تر هستند. مردانی که شاید برای لحظه ای او را به وجد می آورند اما می داند که در آینده اش هیچ جا و نقشی ندارند.
درباره «تونی گرنت»
«تونی گرنت | Toni Grant» (1942ـ 2016) روانشناس آمریکایی و مجری رادیویی بود.
نسخههای متعدد کتاب «زن بودن»
زن بودن، ترجمه فروزان گنجی زاده، نشر ورجاوند
زن بودن، ترجمه افسانه دوریشی، نشر کتیبه پارسی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران