معرفی کتاب " درخت ابریشم بی حاصل " اثر « محمد رضا بایرامی »
کتاب « درخت ابریشم بی حاصل » به قلم « محمدرضا بایرامی » در سال « 1398 » منتشر شد . این کتاب شامل داستان های کوتاهی از خود نویسنده است که برهه های مختلفی از زندگی خود را روایت می کند و از دوران کودکی آغاز و به ماجرا های مهم ترین شخصیت ها و اتفاقات زندگی خود می پردازد . از برخی داستان های کتاب « درخت ابریشم بی حاصل » می توان به «پرسنگ»، «روزی نویسندهای»، «اولینها»، «میراث شرقی»، «نشان صفوی»، «مادر» و ... اشاره کرد.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفته اند ؟
به نقل از قاسمعلی فراست : در این کتاب ردپای طنز میبینم. او نسبت به خیلی از اتفاقات دور و بر خود به صورت طنز نگاه میکند. البته افسوس میخورم که چرا ایشان در دیگر آثار خود این نگاه طنز را نداشته است.
به نقل از رضا امیرخانی : کتاب درخت ابریشم بیحاصل بیشتر شبیه به جُنگ یا کشکول است و نباید انتظار یک کتاب پیوسته مثل سایر کارهای او را داشته باشیم. در کارنامه آقای بایرامی اصلا چنین کتابی را به یاد ندارم. اگر بخواهم این کتاب را توصیف کنم باید بگویم که این کتاب شبیه به عابس است که لباسهایش را میکند و وارد میدان میشود. آقای بایرامی در این کتاب چنین کاری کرده است و بدون لباسها، کت و شلوار و عبا که همه ما سعی میکنیم آن را داشته باشیم وارد بازی شده است. از این منظر کتاب خیلی جذاب است. برای کسانی که کارنامه کتابهای ایشان را خواندهاند. از این منظر این کتاب برای کسی که میخواهد برای اولین بار با او آشنا شود مناسب نیست و پیشنهاد نمیدهم.
به نقل از زهره مسکنی : میتوان گفت بعضی فصول یا همان یادداشتهای «درخت ابریشم بیحاصل» دایرةالمعارف جمع و جور و شستهرفتهای از سیر و سلوک نویسندگی در کشورمان محسوب میشود و نویسنده گاهی هم توانسته با زبان تلخ طنز در حد و اندازهی یک کتاب از طریق مقایسهی وضعیت مورد توصیفش با وضعیت مشابه در یک کشور دیگر به عمق دردمندی خود اشاره کند. شاید مهمترین نمونهی روند مورد اشاره، یادداشت دوم کتاب تحت عنوان «روزی نویسندهای!» باشد. در این نوشتار، خواننده ضمن اینکه از چگونگی مطلعشدن یک نویسندهی ایرانی (محمدرضا بایرامی) از دریافت جایزهی ادبی خود در کشوری دیگر (سوییس) آگاه میشود، با شرح تلاش متعهدانهی برخی فعالان و دلسوزان ادبیات کشورمان و البته گروه مقابل آنان نیز آشنا میشود.این کتاب به رغم زبان گاهی تلخ و ذکر پستی و بلندیهای فراوان و مصائب نویسندهشدن در ایران، میتواند نمونهای بارز از پشتکار به واسطهی علاقه برای افرادی باشد که به خواندن و نوشتن علاقهمندند، اما به هر دلیلی نمیتوانند یا نمیدانند از کجا باید آغاز کرد.
بخشی از کتاب
در بخشی از کتاب می خوانید : « به نظرم بیشتر خواننده ها فقط از رمان های عامه پسند استقبال می کنند که یا به شدت سرگرم کننده اند و یا به هر دلیلی ، نویسنده اش آنقدر مشهور شده که مخاطب منتظر درآمدن کار تازه اوست . البته هیچ اشکالی ندارد ، منتها این آثار ربط چندانی به ادبیات به عنوان هنر ندارند و طبیعی است که علاقه ای به نوشتنش ندارم و شور و انگیزه ای هم ایجاد نمی کنند . برای همین هم اعلام کردم دیگر نمی خواهم رمان بنویسم اگر که بشود و اگر که بتوان... »
درباره « محمدرضا بایرامی»
محمدرضا بایرامی در سال 1340 در روستای لاطران استان اردبیل متولد شد . وی در نوجوانی به آثار صمد بهرنگی و علی اشرف درویشیان علاقه مند شد. در سال دوم دبیرستان اولین قصه خود را برای رادیو فرستاد و این قصه در رادیو خوانده شد و همین امر سبب شد که وی در کارگاه قصه نویسی ثبت نام کند اما به دلیل مشکلات مالی و تامین مخارج زندگی مجبور شد به سمت کار برود و در کارگاه حاضر نشود. وی هم اکنون رئیس خانه داستان ایران است.
از جوایز دریافتی محمدرضا بایرامی میتوان به موارد زیر اشاره کرد : کوه مرا صدا زد از قصههای ساوالان: دریافت جایزه خرس طلایی و جایزه کبرای آبی سوییس و نیز جایزه کتاب سال سوییس.
کتاب گرگها از برف نمیترسند، دوره 27 جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
لمیزرع، دوره نهم جایزه ادبی جلال آل احمد کتاب
کتاب لمیزرع، دوره 34 جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران
دیگر آثار « محمدرضا بایرامی»
از دیگر آثار محمدرضا بایرامی میتوان به : قصههای ساوالان ، سپیدار مدرسه ما، پل معلق ، پرواز همیشه ،مردگان باغ سبز ، سنگ سلام ، غروب خورشید در سامرا ، فصل درو کردن خرمن ، گرگها از برفها نمیترسند ،مرغهای دریایی و .... اشاره کرد.
نسخه های متعدد از کتاب " درخت ابریشم بی حاصل "
کتاب « درخت ابریشم بی حاصل » توسط انتشارات « نیستان » به چاپ رسیده است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران