loader-img
loader-img-2

نسکافه با شریف رضی (ادبیات برتر،رمان82) نوشته میاده خلیل انتشارات نیستان

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب «نسکافه با شریف رضی» اثر «میاده خلیل» 

کتاب «نسکافه با شریف رضی (ادبیات برتر،رمان 82)» اثر «میاده خلیل» که در سال 1397 منتشر شده، با نگرش مهاجرت درباره‌ی زن و مردی است که به اجبار تن به مهاجرت و کوچ از وطن داده‌اند و در این مسیر با طوفانی از مشکلات و حسرت های از دست رفته رو به رو می‌شوند. این کتاب دریچه ای نو به سوی چالش های پیش رو در بحث مهاجرت مقابل چشم انسان می‌گشاید. مسئله ای که در سال های اخیر به دلیل افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی گریبانگیر طیف وسیعی از انسان‌ها شده است.

 

دیگران مهم درباره‌ی این کتاب چه گفته اند؟

به نقل از خبرگزاری لیزنا:
"میاده خلیل در «نسکافه با شریف رضی» تعریفی متفاوت و تازه از زن بودن و روایت زنانه در بستر داستان برجای می‌گذارد. روایتی که راوی آن نه از سر عجز و ناتوانی که در مقام یک روایتگر پر احساس و نکته‌سنج تنها از آنچه به حقیقت در پیرامونش گذشته است سخن به میان می‌آورد"

 

بخشی از کتاب

جملاتی از کتاب:
"دیوید مُرد.
مردی که در طبقهٔ دوم ساختمان زندگی می‌کرد. تقریباً یک ماه پیش در آپارتمانش از دنیا رفت و هیچ‌کس متوجه مرگ او نشد. یکی از دوستانش چندبار برای دیدن دیوید آمد، اما او در را باز نکرد. برای گپ و گفت با دوستش به کافه نمی‌رفت و به تلفن هم جواب نمی‌داد. اینها را همسایه‌مان سمیره برایم تعریف کرد. هیچ‌کس سراغی از دیوید نگرفته بود. حتی ریناتا همسایه فضولش هم نفهمیده بود که دیوید مُرده است. تا اینکه یک روز جنازهٔ مرد بیچاره را پیدا کردند و از آپارتمانش بیرون بُردند.
گاه و بی‌گاه دیوید را می‌دیدم. جز احوال‌پرسی و صحبت دربارهٔ آب و هوا کلامی میان ما رد و بدل نمی‌شد.
«امروز حالتان چطور است، مادام؟»
بیشتر دیوید سر صحبت را باز می‌کرد. «خوبم» جوابش را می‌دادم و سعی می‌کردم لبخند بزنم.
«امروز هوا محشر است» سری تکان می‌داد و با لبخند دور می‌شد. یا «امروز هوا تعریفی ندارد، اینجا هلند است دیگر.» می‌خندید و من هم می‌خندیدم. امروز که جنازه‌اش را از آپارتمان بیرون می‌بردند، یاد لبخندش افتادم و اشک‌هایی که همیشه در قاب چشم‌هایش نقش بسته بود و پایین نمی‌افتاد.
هر هفته سمیره برای نظافت آپارتمان دیوید می‌رفت، اما سفرش به مغرب باعث شد چند هفته‌ای به خانهٔ او نرود.
«آخرین باری که دیدمش به من گفت می‌خواهد برود لندن.»
سمیره این را گفت و ادامه داد: «مرد مهربان و آرامی بود.»
با همهٔ اینها سمیره چیز زیادی از زندگی او نمی‌دانست.
«همیشه ساکت بود، فقط وقتی چیزی از او می‌پرسیدی جواب می‌داد. شوهرم می‌گفت دیوید عقل درست و حسابی ندارد.»

 

درباره‌ی «میاده خلیل»

میاده خلیل از فعالان زن سوری و عضو «انجمن زنان سوریه» و از فعالان مدنی و اجتماعی سوریه معاصر به شمار می رود.

 

نسخه های متعدّد از کتاب "نسکافه با شریف رضی"

کتاب «نسکافه با شریف رضی (ادبیات برتر،رمان 82)» نوشته‌ی «میاده خلیل» به ترجمه‌ی عطیه اسماعیلی توسط انتشارات نیستان در سال 1397 به چاپ اول رسیده است.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "نسکافه با شریف رضی (ادبیات برتر،رمان82)" می نویسد