loader-img
loader-img-2

کاش ما هم خانه‌ای داشتیم نوشته خوان پابلو ویلا لوبوس انتشارات نگاه

5 / -
like like
like like

معرفی کتاب «کاش ما هم خانه‌ای داشتیم» اثر «خوان پاپلو ویلالوبوس»

کتاب «کاش ما هم خانه‌ای داشتیم | به انگلیسی: Quesadillas»، اثر «خوان پاپلو ویلالوبوس | به انگلیسی: Juan Pablo Villalobos» است که نخستین بار در سال «2013» به انتشار رسید. این کتاب، یکی از سرزمین‌های جنون‌زده که غرق در فساد حاکمان هم‌دست جانیان داخلی و خارجی است را روایت می‌کند. نویسنده در این کتاب، فساد همه‌گستر سیاسی و اقتصادی کشورش یعنی مکزیک را با زبانی طنز و در عین‌حال دردآور به تصویر می‌کشد.

 

دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفته‌اند؟

به نقل از آرتور دیکسون، ادبیات جهان امروز: یک رمان متفاوت و مهم که شایسته‌ی خواندن است.
به نقل از خوزه آنتونیو آگوادو: رمانی کمیک و درخشان.
به نقل از BookPage: کتابی خنده‌دار و وحشیانه که به طرز شگفت‌آوری تکان‌دهنده است.
به نقل از گاردین: کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم لذت‌بخش و پوششی برای انتقاد طنزآمیز از دروغگویی سیاست مکزیکی است.
به نقل از بنجامین رایبک: فوق‌العاده، کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم یک اثر کامل است.

 

بخشی از کتاب

قسمت‌هایی از کتاب: «برای پدرم هم چیزهای مشابهی اتفاق می‌افتاد. اعصاب او هم تحلیل رفته بود. اکنون راهی یافته بود تا حمله‌ی خود را جهت‌دار کند. این فاجعه و سیه‌روزی خانوادگی را تفسیر و تمام سیاستمداران را بدون در نظر گرفتن مسئولیت و رده‌های‌شان محکوم می‌کرد. پدر این کار را آشکارا با افراط در بیان بی‌لیاقتی و بی‌عرضگی آنان در یافتن برادران کوچکم می‌کرد. آن‌چه را که او در، کارکشتگی، تبحر و واقع‌بینی از دست داده بود، در شور و هیجان شعر و شاعری بازیافته بود. هنگامی که سرکار هیپی اعلام کرد تصمیم دارند پرونده را ببندند، پدرم جمله‌ای را بر زبان آورد که عمق بدبختی و بیچارگی را در سرنوشتش بیان می‌کرد: زندگی فقط منتظر این بود که یه نفر مثل این نکبتی پاداشم رو بده.
من و خواهر و برادرانم متوجه واقعیت جدید و خوب دیگری شدیم و آن امتیازی بود که از پذیرش آن شرمسار نیستم. حالا دیگر هر کدام از ما شب سهم بیش‌تری از کسادیا داشتیم. سن من به حد خطرناکی رسیده بود. برای اولین بار در زندگی به چیزهایی توجه می‌کردم. تا آن زمان، ماده‌ی مخدر باعث پریشانی و اضطرابم می‌شد و واکنش شدیدی در برابرش داشتم. وقت نداشتم به جزئیات و آنالیز شخصیت‌ها توجه کنم، زیرا وقایع همیشه اتفاق می‌افتند: وقایعی مانند دعواها، فریادها، گله‌ها، تهمت‌ها، بازی‌ها با قوانین درک‌نشدنی (تا ارسطو برنده شود). ضربه‌ای به لیوان شیر می‌خورد، یکی بشقابی می‌شکند، دیگری ماری را که در تپه گرفته به خانه می‌آورد. هیاهو قوانین مخصوص به خود را اعمال می‌کند و دلیل ملموسی می‌آورد که جهان در حال گسترش است، به آهستگی فرو می‌ریزد و حاشیه‌ی واقعیت‌ها تیره‌وتار می‌شود.»

 

درباره «خوان پاپلو ویلالوبوس»

یکی از نویسندگان و منتقدان ادبی و سینمایی مکزیکی، خوان پاپلو ویلالوبوس نام دارد که در سال 1973 به دنیا آمده است. او در رشته‌ی بازاریابی و ادبیات اسپانیایی تحصیل کرده است و در تحقیقات بازار و انتشار داستان‌های سفر و همچنین نقد ادبی و فیلم فعالیت کرده است. وی در حال حاضر به همراه همسر و دو فرزند خود در اسپانیا زندگی می‌کند.

 

دیگر آثار «خوان پاپلو ویلالوبوس | به انگلیسی: Juan Pablo Villalobos»

مهمانی در لانه، نفوذ به لانه خرگوش، اگر در یک مکان معمولی زندگی می‌کردیم، کاش ما هم خانه‌ای داشتیم، من به شما یک سگ می‌فروشم، من از کسی نمی‌خواهم که مرا باور کند، من یک خواب دیدم، طرف دیگر و هجوم اهل روح از دیگر آثار خوان پاپلو ویلالوبوس هستند.

 

بهترین نسخه کتاب «کاش ما هم خانه‌ای داشتیم»

کتاب کاش ما هم خانه‌ای داشتیم توسط انتشارات نگاه با ترجمه‌ی بهمن یغمایی به چاپ رسیده است.

 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کاش ما هم خانه‌ای داشتیم" می نویسد