مروارید 
عشق پرواز قرمز قناری در باران است وقتی که بوران
سبز می شود وقتی که ستاره از زعفرانی غروب می گذرد
و شب از سرخابی چشمهای ما آبی نیست عشق
اگر آمده باشد عیشق آبی ست
وقتی که می آید می آید و به دست دارد
چتری از رنگین کمان
و زنبیلی از آتشفشان چه آبی ست عشق
وقتی که می رود که بیاید و چه آبی نیست عشق
وقتی که می رود که برود می رود در حالی که چترش را
با خود برده است و زنبیلش را
جا گذاشته است باری کسی که عاشق بوده است
دوست داشتن را دیگر دوست لسی دارد
سبز می شود وقتی که ستاره از زعفرانی غروب می گذرد
و شب از سرخابی چشمهای ما آبی نیست عشق
اگر آمده باشد عیشق آبی ست
وقتی که می آید می آید و به دست دارد
چتری از رنگین کمان
و زنبیلی از آتشفشان چه آبی ست عشق
وقتی که می رود که بیاید و چه آبی نیست عشق
وقتی که می رود که برود می رود در حالی که چترش را
با خود برده است و زنبیلش را
جا گذاشته است باری کسی که عاشق بوده است
دوست داشتن را دیگر دوست لسی دارد